این مقاله را به اشتراک بگذارید
یک تیر و چند نشان
نیره رحمانی
کارش را با نوشتن فیلمنامه آغاز کرد، از همان نخستین فیلمنامه هایی که نوشت، نشان داد که با دیگران تفاوت دارد و صاحب نگاهی خاص خود است. از آن ایام تا امروز بیش از دو دهه گذشته است، اصغر فرهادی از جایگاه یکی از فیلمنامه نویسان مجموعه تلویزیونی «در شهر» تا در دست گرفتن جایزه اسکار و … راهی طولانی را پشت سرگذاشته است. گام به گام پیش آمده تا امروز به عنوان یکی از فیلمسازان مهم سینمای جهان محسوب می شود.
با چنین پیشینه ای جای تعجب ندارد که همواره اهمیتی کلیدی برای فیلمنامه های آثارش قائل بوده و به عنوان یکی از بهترین فیلمنامهنویسان سینمای ایران کمنقصترین فیلمنامههای ممکن را دستمایه ساخت آثارش قرار داده. در روزگاری که پاشنه آشیل سینمای ایران فیلمنامه است، همین یک ویژگی کافیست که حساب کار اصغر فرهادی را از دیگران جدا کند.
در سینما همه چیز با فیلمنامه شروع میشود، بدیهیست که برای ساخت فیلم خوب باید فیملنامه خوبی هم داشت. معروف است که یک فیلمنامه خوب توسط یک فیلمساز بد هم به فیلمی متوسط بدل میشود؛ اما یک فیلمنامه بد توسط یک فیلمساز خوب هم به فیلمی متوسط بدل نمیشود. این گزاره که صورتهای دیگری هم از آن وجود دارد تاکیدی ویژه دارد بر اصل اهمیت فیلمنامه. چنین اصلی در سینمای فرهادی نیز نمود خاص خود را دارد، در یک جمعبندی کلی میتوان گفت آنچه باعث شده سینمای اصغر فرهادی سر به اوج بگذارد در مرحله نخست وامدار ارزش فیلمنامههای اوست. به خصوص اینکه فرهادی استادی اش در فیلمنامه نویسی با تبحر در فیلمسازی عجین شده و در یک تاثیر متقابل او را تا جایی پیش برده که از بهترین فیلمسازان ایرانی باشد. پس اجازه بدهید آن گزاره را به نوعی دیگر هم بنویسیم، یک فیلمنامه خوب توسط یک فیلمساز خوب بدل به فیلمی ممتاز خواهد شد. چنانچه در کارنامه فرهادی شاهد نمونه هایی از این آثار هستیم. کارنامه ای که نه تنها فیلم بد در آن دیده نمیشود، حتی فیلم متوسط هم در آن نیست!
بدون آنکه بخواهیم از اهمیت فرهادی به عنوان فیلمساری توانا کم کنیم باید به این نکته اشاره داشته باشیم که سینمای او سینمایی ست به شدت متکی بر فیلمنامه. ساختار روایی فیلم که درون فیلمنامه پی ریزی شده و شخصیت پردازی ها انجام می شود و… در واقع پرداخت سینمایی حکم کامل کننده آن، در راستای بصری شدن محتوای این فیلمنامه هاست. کارنامه سینمایی اصغر فرهادی را می توان به دو بخش تقسیم کرد، نخست دوره ای که به عنوان فیلمنامه نویس در تلویزیون و سینما فعالیت می کند و در کنار آن تجربه های نخستین خود رادر کارگردانی پشت سر می گذارد. دوره دوم کارنامه او از زمانی آغاز می شود که به عنوان نویسنده و کارگردان فعالیت خود را در سینما با فیلم رقص در غبار آغاز می کند. دوره ای که در یک سیر روبه جلو پله پله به سوی جایگاهی که امروز بدان دست یافته پیش می آید.
کتاب «هفت فیلمنامه از اصغر فرهادی» که به تازگی به نشر چشمه وارد بازار کتاب شده است در برگیرنده فیلمنامه هایی ست که اصغر فرهادی در همین دوره نوشته است و مشخصا به عنوان بخش اصلی کارنامه او شناخته میشوند. کتاب حاضر به ترتیب زمانی شامل این فیلمنامههاست: «رقص در غبار»، «شهر زیبا»، «چهارشنبهسوری»، «دایرهزنگی»، «درباره الی…»، «جدایی نادر از سیمین» و «گذشته». از میان این هفت فیلمنامه شش تای آنها را خود فرهادی کارگردانی کرده و یکی را (دایره زنگی) پریسا بختآور جلوی دوربین برده است. قیاس دایره زنگی با این شش فیلم، گذشته از ویژگی های سبکی مشترکی که در آنها می توان یافت، به لحاظ کار گردانی و قدرت پرداخت سینمایی از تفاوت هایی برخوردار است که تاکیدی بر نکتهایست که در بالا اشاره شد، یعنی تبحر فرهادی در فیلمسازی و نگاه ویژه او در این زمینه، به عنوان کارگردانی صاحب سبک که ایدههایی که در فیلمنامه زمینهچینی کرده، در پرداخت سینمایی به بار مینشاند.
کتاب «هفت فیلمنامه از اصغر فرهادی» با کنار هم قرار دادن مهمترین بخش کارنامه فرهادی فرصت مغتنمی را برای علاقمندان فیلمنامهنویسی فراهم آورده تا متن هفت فیلمنامه از بهترینهای سینمای ایران در طول این سالها را در اختیار داشته باشند. گذشته از لذت خواندن چنین فیلمنامه هایی آنچه در خورد اعتنا به نظر می رسد، اهمیت این متنها به عنوان منابعیست که می توانند برای یادگیری شگردهای فیلمنامه نویسی مورد استفاده قراربگیرند.
این فیلمنامهها که اغلب صاحبنظران بر ارزشهایشان صحه گذاشتهاند، به همان نسبت که داستانگو به شمار میآیند و بر اصول برخاسته از سینمای کلاسیک استوارند، به سینمای هنری نیز پهلو میزنند. فیلمنامههایی هستند که هم سرگرم کنندهاند و هم دارای ارزش زیباییشناسانه و هنری هستند.
این فیلمنامه ها سرشارند از جزئیات حسابشدهای که در بافت روایی آنها جای گرفته؛ جرئیاتی که هم در منطق روایی حاکم بر آن صحنه میگنجند و هم اینکه در جایی دیگر مورد استفاده قرار می گیرند. تعارف نیست اگر این کتاب را اساتید فیلمنامهنویسی در دانشگاه به عنوان نمونههایی کارآمد برای آموزش و یادگیری فیلمنامهنویسی به شاگردان خود توصیه کنند. خواننده این آثار اگر علاقمند فیلمنامهنویسی باشد، با دقت در ساختار کلی آنها و جزئیات رواییشان نکات ارزشمند و آموختنی بسیاری خواهد یافت.
مهرزاد دانش به درستی درباره ارزش دیالوگ های آثار اصغر فرهادی نوشته است: «تعالیم سید فیلد، نقشی که دیالوگ در فیلم نامه ایفا می کند، متعدد است: پیشبرد روایت، انتقال اطلاعات به مخاطب، تمییز و تعیین چهارچوب روابط بین شخصیت ها، جلوه بخشیدن به کاراکترها، باورپذیر ساختن شخصیت ها، نمایش کشمکش های داستان و آدم های آن، تبیین حالات عاطفی و احساسی شخصیت ها و نهایتا ارائه نوعی تفسیر از ماجراهای جاری در روایت. این فضا همان نمودی است که درست در حوزه دیالوگ های فیلم نامه های فرهادی جاری است. فرهادی دیالوگ هایش را طوری تنظیم می کند که نه به قصد سخنرانی، بلکه به هدف غنی سازی درام و آدم هایش پرورش یابند.»
گفتیم در سینما همه چیز ار فیلمنامه شروع می شود، اگر بخواهیم دلایل توفیق سینمای اصغر فرهادی را رازگشایی کنیم، پرداختن به این هفت فیلمنامه میتواند آغازگر بسیار خوبی باشد. کتاب حاضر به محض انتشار از چنان استقبالی برخوردار شد که به چاپ دوم رسید؛ بیشک این استقبال ریشه در مقبولیت هنری و محبوبیت اصغر فرهادی به عنوان هنرمندی نام آور برای سینمای ایران دارد. اما چه بهتر که این فیلمنامه ها را نه صرفا به دلیل شهرت فرهادی که به خاطر ارزش های فراوان و نکات آموزشی شان بخوانیم و از آنها بهره ببریم.
برگرفته از الف کتاب
هفت فیلمنامه از اصغر فرهادی
ناشر: چشمه، چاپ دوم، ۱۳۹۳
۶۸۸ صفحه (مصور)، ۴۴۰۰۰ تومان