این مقاله را به اشتراک بگذارید
در نشست نوبل خوانی عنوان شد:
احتمال تعجب ایرانیها از خواندن آثار برنده نوبل
در نشستی که به منظور بررسی آثار و نویسندگی سوتلانا الکسییویچ برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۵ برگزار شد گفته شد، مخاطبان ایرانی ممکن است با خواندن آثار این نویسنده از اینکه به او به عنوان نویسنده ادبیات جایزه نوبل دادهاند تعجب کنند.
در نشستی که ۲۶ مهرماه با عنوان «نوبلخوانی با سوتلانا الکسییویچ» نویسنده بلاروسی برنده نوبل ادبیات در شهر کتاب برگزار شد، زهرا محمدی مدرس ادبیات روسی در دانشگاه تهران و آبتین گلکار مدرس ادبیات روسی در دانشگاه تربیت مدرس و مترجم ادبیات درباره آثار و چرایی اهدای این جایزه به این نویسنده ضدروس سخن گفتند. در ابتدای این مراسم علیاصغر محمدخانی معاون فرهنگی شهر کتاب درباره سابقه روزنامهنگاری سوتلانا الکسییویچ سخن گفت و به تناقضها و اظهارنظرهای برخی درباره اهدای جایزه نوبل به این نویسنده بلاروسی و تاثیر سیاست بر این جایزه اشاره کرد. در ادامه زهرا محمدی مدرس ادبیات روسی در دانشگاه تهران مختصری درباره شباهت شرایط اهدای جایزه نوبل به بوریس پاسترناک و سوتلانا الکسییویچ سخن گفت و اظهارنظرهای مختلف در این زمینه را بیان کرد. او سپس درباره این نویسنده بلاروسی گفت: برخی از منتقدان کشورهای اروپای غربی معتقدند سوتلانا الکسییویچ استاد بیقید و شرط وقایعنگاری ادبی است ولی بیشتر روزنامهنگارهای روسی او را فقط یک روزنامهنگار میدانند که کار سیاسی سوداگرانه میکند. محمدی به برخی از رویکردهای این نویسنده بلاروسی و مخالفت سرسختانه او با سیاستهای لوکاشنکو رییسجمهور بلاروس اشاره کرد و گفت: پس از تحولات و حوادث اخیر اوکراین و بازگشت کریمه به روسیه، این نویسنده انتقادهای زیادی از سیاستهای روسیه داشت که باعث منفور شدنش نزد روسها شده است. این مدرس دانشگاه در ادامه با اشاره به دیدگاه منتقدان غربی درباره اهدای جایزه نوبل به سوتلانا الکسییویچ گفت: با توجه به اقداماتی که روسیه در حال انجام دارد از جمله ضمیمه کردن کریمه به روسیه، حمایت از سوریه و برخی دیگر از سیاستهای این کشور، اروپاییها به نوعی با دادن این جایزه به یک منتقد سیاستهای روسی خواستند از زیر بار تحقیر خود توسط روسیه خارج شوند. او به اظهارنظر برخی دیگر از منتقدان پرداخت و گفت: در نظر دستهای دیگر از منتقدان به هر حال اهدای جایزه نوبل به یک نویسنده بلاروسی نشان میدهد که ادبیات روس هنوز زنده است. این دسته همچنین از اینکه یک نویسنده زن که به حوزههای ممنوعه ورود پیدا کرده توانسته این جایزه را به دست بیاورد خوشحالاند. محمدی درباره آثار این نویسنده نیز توضیح داد: سادهنویسی چیزی است که خیلی در آثار سوتلانا الکسییویچ چشمگیر است. آثار او پیچیدگی ندارند و وقتی آثارش را میخوانید این احساس را دارید که در حال خواندن یک روزنامه هستید. احساسات انسان در نوشتههای او به خوبی مشاهده میشود. چیزی که خیلی در آثار او مورد پسند است صداقت او در ستایش همیشگی زندگی و نکوهش جنگ است. او با صدای بلند فریاد میزند هیچ جنگی مقدس نیست و هیچ کرامتی بالاتر از زندگی وجود ندارد. در بخش دیگری از این نشست آبتین گلکار به ارزش اهدای جایزه نوبل به یک نویسنده و بالا بردن حجم توجهات جهانی به کشور آن نویسنده اشاره کرد و در ادامه درباره سبک نویسندگی سوتلانا الکسییویچ گفت: اگر آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شوند احتمالا مخاطبان ایرانی ممکن است از اینکه به این نویسنده به عنوان نویسنده ادبیات جایزه نوبل دادهاند تعجب کنند چون نوشتههای او به سبک روزنامهنگاری ساده است و او برای عامه مردم مینویسد نه برای مخاطبان ادبیات. این مترجم و مدرس دانشگاه همچنین گفت: پیشتر نیز در جایزه نوبل برگزیدگانی وجود داشتند که جایزه گرفتهاند اما کارشان ادبیات نبوده است؛ از جمله این افراد تئودور مومسن، برتراند راسل و وینستون چرچیل بودهاند که به خاطر آثار غیرادبیشان جایزه نوبل گرفتهاند. الان هم عدهای از این سنتشکنی خوشحال هستند و معتقدند این باعث میشود که نویسندگان بیشتری به حوزه برندگان نوبل ادبیات نزدیک شوند. از طرف دیگر این موضوع هم وجود دارد که اگر قرار بود به ژانر مستندنگاری جایزه نوبل اهدا شود مستندنگاران بهتری از سوتلانا الکسییویچ وجود داشتند. او در ادامه به شاخصههای احتمالی کمیته نوبل برای اهدای این جایزه به سوتلانا الکسی یویچ اشاره کرد و گفت: به گمان من یکی از شاخصهها برای انتخاب این نویسنده به عنوان برگزیده نوبل جنبه انسانی داشتن آثار او بوده است. صلحطلب بودن این نویسنده در آثارش، داشتن اشتراک با همه مردم دنیا، داشتن رویکرد جهانی در آثار و قابل درک و فهم بودن برای همه میتواند شاخصههایی برای انتخاب این نویسنده بوده باشد. گلکار در پایان با خواندن قسمتهایی از آثار سوتلانا الکسییویچ از جمله کتابی که او درباره حادثه چرنوبیل نوشته است گفت: سوتلانا الکسییویچ معتقد است حتی هنر هم میتواند دروغ بگوید اما سند نه؛ به همین خاطر سند را بر هنر ارجح میداند.