رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

ادبیات

نگاهی متفاوت به جلال؛ حرمت‌شکنیِ آل‌احمد / شیما بهره‌مند

نقطه عزیمت انتقاد از جلال آل‌احمد در سالیان اخیر، جداسازی او از روایت بوده است. اینکه غالب نقدهای تندوتیز به جلال، شخصیتِ متناقض، افکار، کنش سیاسی و در یک کلام، آل‌احمد منهای داستان‌هایش را نشانه رفته‌اند شاهدی است بر این مدعا.

ادامه مطلب

ماریو بارگاس یوسا از «صداهای چرنوبیل» اثر سوتلانا الکسیویچِ می‌گوید: داستانی محذوف

دیدن شهر زیبای تائورمینا۱ بدون سیاحان غم‌انگیز است. گویی خانه‌های آویخته از تپه‌ها قرار است به دریای ابری فرو افتند، صاحبان و کارمندان بی‌کار هتل‌ها، بارها، رستوران‌ها و مغازه‌ها دست روی دست گذاشته، نالان و مغموم در انتظار حضور نامحتمل مشتری و خریدار هستند تا آنها را از افلاس برهانند

ادامه مطلب

داستان آدینه (۲۱): «تب خال» اثر احمد محمود

خاله گل آمد و مرا برد خانه خودشان. غروب بود. هوا خاکستری بود. شوهرخاله گل بغلم کرد. به موهام دست کشید و بعد، پیشانی‌ام را و گونه‌هام را بوسید. با سبیل شوهر خاله گل بازی کردم که مثل پشمک نرم بود، اما مثل پشمک سفید نبود.

ادامه مطلب

کوتاه درباره شعر جلال ملکشاه، به مناسبت درگذشت این شاعر نامی کرد

جلال ملکشاه، شاعر نامی و محبوب کرد که به دو زبان کردی و فارسی شعر می­‌سرود، دیروز شنبه یازدهم آبان ماه ۱۳۹۹ درگذشت . این نوشته کوتاه نگاهی است تندگذر به شعر این شاعر نامی کرد زبان.

ادامه مطلب

شکل‌های زندگی: لوکاچ و پدیده رمان/ نادر شهریوری (صدقی)

«خوشا به سعادت دوران‌هایی که آسمان پرستاره نقشه تمام راه‌های ممکن است! خوشا به سعادت دوران‌هایی که راه‌هایش با نور ستارگان شروع می‌شود! جهان پهناور است اما چون خانه می‌ماند». جملات لوکاچ اشاره به گذشته دارد؛ به دوران‌هایی که زمین و آسمان، سوژه و ابژه در هماهنگی کامل و در یک همبودی به سر می‌برند…

ادامه مطلب

داستان امروز (۴) : «دوستخواه» نوشته محسن حاجی پور

همه چیز با فرار تو از دست مردی با جامۀ لجنی و چهره‌ای خشمناک که به نظرت بارها دیده بودی و حالا نمی‌توانستی بشناسی و دنبالت می‌دوید تا سرت را بکوبد به دیوار و خفه‌ات کند یا با خایه آویزِ کهورِ سر کوچه شوی آغاز و حالا که رسیده بودی به فنس‌کشی زمینی و داشتی…

ادامه مطلب

داستان امروز (۳): «نخل های گمشده» از فرحناز مردانی

گرمای سوزان وگرد وغبار سرخ تیرماه، آسمان اهواز را تیره کرده بود. باد به شد ت میوزید، کارون متلاطم حتی جمعه هم بیکار نبود، به ستون های پل سفید ضربه میزدو رنگ قهوه ای می پاشید. هوی هوی باد از لای در و پنجره به داخل خانه ها می دوید و پنجره و…

ادامه مطلب

کژخوانیِ هرولد بلوم / اضطراب و تأثیر یک منتقد (ترجمه علی قاسمی منفرد)

این مقاله به مناسبت سالگرد درگذشت هرولد بلوم ترجمه شده است (۱۴ اکتبر) که با پوزش از مترجم و خوانندگان عزیز متاسفانه به دلیل مشکلات فنی مد و مه با تاخیر امروز منتشر می شود. از شما دعوت می کنیم این مطلب خواندنی را از دست ندهید.

ادامه مطلب

گفت‌وگو با لوییز گلوک؛ برنه نوبل ادبیات ۲۰۲۰: شادی‌ها و چالش‌های انسانی را به تصویر می‌کشم

جایزه نوبل ادبیات امسال به دلیل «صدای شاعرانه متمایز لوییز گلوک که با زیبایی ساده تجربه‌های شخصی را جهانی کرده است» به این شاعر آمریکایی تعلق گرفت. آکادمی نوبل در بیانیه خود، ویژگی شعرهای لوییز گلوک را «تلاش برای شفافیت» اغلب با تمرکز بر دوران کودکی، زندگی خانوادگی و ارتباط با والدین و خواهر و…

ادامه مطلب

لوئیز الیزابت گلوک و شعرهایش / آشنایی با برنده نوبل ۲۰۲۰ ادبیات / فریده حسن‌زاده

امسال جایزه‌ی نوبل ادبیات به شاعر آمریکایی لوئیز الیزابت گلوک تعلق گرفت. در ایران این شاعر و آثارش چندان شناخته شده نیست. البته برای نخستین بار لوئیز الیزابت گلوک توسط فریده حسن زاده عرفی شده است؛ در کتاب «ردِ پای عشق در شعر زنان جهان از هزاره های قبل از میلاد تا امروز» به…

ادامه مطلب

بازخوانی داستان «مد و مه» از منظر زیبایی شناسی مارکسیستی / محسن حاجی پور

سراسر داستان «مد و مه» نمایشگاه تضادها و دگرگونی هاست و راوی متوجه این دگرگونی هاست و به همین خاطر در سطح نمانده و به اعماق می اندیشد که ورای ظاهر نهفته است. او در مقابل گفته پاسبان که: «همیشه یکی اینجا هس. ما نوبتی هسیم… اینجا همیشه مواظب می خواد، اینجا همیشه مواظب داره…»…

ادامه مطلب

سینا سرکانی رفت. «مردی که همیشه شاعر بود» / مهین میلانی

فرامرز پورنوروز که از پشت تلفن حس کرد دارم جان از بدن تهی می‌کنم، گفت هنوز معلوم نیست، من چیزکی جایی خواندم، چه بسا اشتباهی شده است. محمد محمدعلی تلفنش وصل نمی‌شد

ادامه مطلب

گوته، شاملو و داوری تاریخ / علی­‌محمد اسکندری­‌جو

جنس و خمیره زبان استتیک یک سرزمین “واژه” نیست بلکه گوته، پوشکین و حافظ است. تعریف ‏کلیشه‌ای از زبان نیز که “ابزار” ارتباط است هیچ ارزش و معنای زبان بلاغی را نمی‌رساند. این ‏زبان محاوره که همانند کالای تبلیغاتی مصرف می‌کنیم در واقع در زندان زبان از ما بیگاری می‌‏کشد

ادامه مطلب

جهان داستان(۳۵): پادشاهی‌ای که سقوط کرد / نوشته‌ی هاروکی موراکامی

درست پشت کشور پادشاهی‌ای که سقوط کرد یک رودخانه‌ جاری بود. رودخانه جریان آب زلال و دلنشینی داشت و ماهی‌های بسیاری در آن زندگی می‌کردند. درونش علف‌های هرز هم می‌روئیدند و ماهی‌‌ها علف‌های هرز را می‌خوردند. ماهی‌ها اهمیتی نمی‌دادند که کشور پادشاهی سقوط کرده است یا نه. اینکه آن کشور، پادشاهی بود یا جمهوری…

ادامه مطلب

شعر زبان ِ روح است نه زبان ِ دل یا سر /گفت‌وگوی فریده حسن زاده با آدرین ریچ شاعر آمریکایی

در کشور من مشهور ترین شاعر آمر یکایی بعد از والت ویتمن و امیلی دیکنسون ، متاسفانه سیلویا پلات است. می گویم متاسفانه زیرا این شهرت بیش‌تر از آن که مدیون شعرهای او باشد به خاطر زندگی و مرگ تراژیک اوست. ازدواجِ او با تد هیوز شاعر شهیر انگلیسی که به خودکشی اش…

ادامه مطلب

می خواهید داستانهای جذاب بنویسید؟ / اندرزهای او به نویسندگان المور لئونارد

المور لئونارد را “بزرگترین جنایی‌نویس دنیا” خوانده بودند. برای او جذب خواننده و درگیر کردن او با ماجراهای داستان، بالاترین هنر نویسنده بود و عقیده داشت که این هنر را می‌توان آموخت. او در سن ۸۷سالگی در امریکا درگذشت.

ادامه مطلب

داستان امروز (۲) :«مورد خاصِ آقای پیرنیا» از مجتبی زمانی

یک پنج شنبه معمولی در همه جهان بود. آقای پیرنیا، کارمند ساده اداره راه و ترابری روی صندلی راحتی اش نشسته بود. آرام و بی اضطراب به باغچه کوچک پشت شیشه خیره شده بود که زیر قطرات نرمِ باران جوری عجیب به رنگی مابین آبی و سبز در آمده بود. نگاهش را که…

ادامه مطلب

مد و مهِ ابراهیم گلستان و فرایندهای طرد/ شیما بهره‌مند

اینکه بارِ فکری یک داستان، بر دوشِ چند شخصیتی بیفتد که عقلشان نَم می‌کشد و کرداری خلافِ عادت دارند، شاید تنها از نویسنده‌ای چون ابراهیم گلستان بربیاید که تمامِ حرف حسابش در این سالیان، تأکید بر تفکر و شناخت و قوتِ فکری بوده است. گلستان این تفکر را در عمقِ لایه‌های رسوب‌کرده ذهنِ جمعی جامعه…

ادامه مطلب

رو در رو با تاریخ/«مد و مه» ابراهیم گلستان، به‌روایتِ احمد غلامی و احمد آرام

شاید این حقیقت که ابراهیم گلستان آدم فروتنی است چندان با واقعیتِ مألوف جور نباشد. اما او به‌واقع فروتن است. گلستان در ۹۷‌سالگی، مغزش همچون ساعت کار می‌کند و این شگفت‌انگیز است که هنوز از موضع‌گیری‌های صریح و تندوتیزش درباره مسائل فرهنگی و سیاسی دست برنداشته است. نادرند افرادی که در برابر گلستان موضع نداشته…

ادامه مطلب

درنگی بر گزاره ی فقر نقد در ادبیات داستانی ایران / نورالله نصرتی

گاه گزاره یا انگاره ای در بین عامه و حتی گروهی از نخبگان رواج می یابد و جا می افتد و از فرط تکرار، منطقی و مسلم فرض می شود؛ چنان که موافقان اش لزومی به تامل و بازنگری در صحت و سقم آن با وجود گذشت زمان و وقوع تحولات مداوم در زمینه آن…

ادامه مطلب

تمام جامعه آمریکا تصمیم گرفته بود از «سیاهان» یک «هیچ» بسازد / گفتگو با جیمز بالدوین

جیمز بالدوین (۱۹۸۷ فرانسه-۱۹۲۴ آمریکا) از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا است که با آثارش درک و دریافت آمریکایی‌ها را نسبت به سیاه‌پوستان و نژادپرستی عوض کرد. او با نخستین رمانش «با کوه در میان بگذار» (۱۹۵۳) که امروزه از آن به‌عنوان یکی از کلاسیک‌های ادبیات آمریکا یاد می‌کنند نام خود را در ادبیات جهان…

ادامه مطلب

مانیفستِ گلستان/ تازه ترین حرفهای ابراهیم گلستان

گفت‌وگو با ابراهیم گلستان همیشه جذاب است، نه اهلِ مسامحه است و نه ریا. مردی که از قید و بندهای رایج رهاست و به تو اجازه می‌دهد خودت باشی، خودِ خودت. آنچه در گفت‌وگوهای گلستان بیش از هر چیز خوشایند است آزادی در بیان و انتقاد است. ابراهیم گلستان، نویسنده‌ای است که در نودوهشت سالگی…

ادامه مطلب

کافکا از میان نامه‌هایش به ملینا / نیلوفر رحمانیان/ مادرانگی

'کافکا از میان نامه‌هایش به ملینا مادرانگی نیلوفر رحمانیان «ميلنا، چطور است كه تو هنوز از من نترسيده‌ای يا از من نرميده‌ای و يا احساسی از اين قبيل پيدا نكرده‌ای؟ ژرفای جديت و توان تو تا كجاها می‌رسد؟ من برای تو يا هر كس ديگر نمی‌توانم توضيح دهم كه در درونم چه می‌گذرد. چطور می‌توانم…

ادامه مطلب

کافکا از میان نامه‌‌هایش به پدر / سارا حشمتی / پدرکُشی

کافکا «نامه به پدرش» (هرمان کافکا)، را در نوامبر ۱۹۱۹ نوشت و به مادرش سپرد تا آن را به پدر برساند. کافکا با نوشتن این نامه در پی آن بود که رابطه‌اش با پدر از نو حسنه شده و زمینه‌ساز فروکش‌کردن تنش‌ها و دل‌آزردگی‌هایشان شود. در این میان مادرش، جولی کافکا، که به کل از…

ادامه مطلب

کافکای تنها / راحیل محمدی / بازشناسی کافکا از نامه‌هایش به فلیسه

فرانتس کافکا (۱۹۲۴-۱۸۸۳) یکی از معدود نویسنده‌های جهان است که بیش از هزار نامه از او به‌جا مانده که در آن نامه‌ها تصویر دیگری از کافکا می‌دهد. فلیسه باوئر، ملینا یزنسکا به‌عنوان دو زنی که کافکا به نوعی عاشق‌شان بود و هرمان کافکا پدرش که از او فرار می‌کرد، سه نفری بودند که کافکا به…

ادامه مطلب

شکسپیر درباره‌ی طاعون چه نوشت / استیفن گرینبلت/ مترجم: علی قاسمی منفرد

کسپیر سراسر عمرش را در سایه‌ی طاعون خیارکی گذراند. در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴، جان برچگردل[iii]، ‌کشیش محل، در دفتر ثبت احوالِ کلیسای تثلیث مقدس[iv] در استراتفورد، تعمید کسی را به ثبت رساند به نام «Gulielmus filius Johannes Shakspere». کشیش چندماه بعد در همان محل به مرگ یک شاگرد بافنده با نام اولیور گان اشاره…

ادامه مطلب

جهان داستان (۳۴): «دیر» اثر استیون میلهاوزر / ترجمه: رضا پورسیدی

استیون میلهاوزر داستانْ‌کوتاه‌نویس و رمان‌نویس آمریکایی است، متولد سال ۱۹۴۳ در شهر نیویورک. او در سال ۱۹۹۷ بخاطر رمان مارتین درسلِر برنده‌ی جایزه پولیتزر برای داستان شد.

ادامه مطلب

الکساند‌‌‌‌ر سولژنیتسین از «پترزبورگ» میگوید: شاهکاری لجام‌گسیخته

«پترزبورگ» شاهکار آند‌‌‌‌ر‌ی بیه‌لی د‌‌‌‌ر ۱۹۱۳ منتشر شد‌‌‌‌، اما د‌‌‌‌ر سال ۱۹۵۹ بود‌‌‌‌ که به انگلیسی ترجمه شد‌‌‌‌ و به شهرت جهانی رسید‌‌‌‌؛ تاجایی‌که ولاد‌‌‌‌یمیر ناباکوف آن را د‌‌‌‌ر کنار «اولیس»، «مسخ» و «د‌‌‌‌ر جست‌وجوی زمان از د‌‌‌‌ست‌رفته» قرار د‌‌‌‌اد‌‌‌‌ و از آن به‌عنوان یکی از چهار رمان بزرگ قرن بیستم یاد‌‌‌‌ کرد‌‌‌‌. ترجمه فارسی…

ادامه مطلب