رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: بهرام صادقی

دو نامه از بهرام صادقی به ابوالحسن نجفی

صرف نظر از اینکه ابوالحسن نجفی برای نویسندگان حلقه  یا مکتب اصفهان از جایگاه ویژه‎ای برخوردار بود و به دلیل  احاطه‎اش به زبان فرانسه و اشرافش بر ادبیات ایران و جهان حکم بزرگتری داشت، برخی از این چهره‎ها نظیر بهرام صادقی و یا حتی هوشنگ گلشیری علاقه شخصی خاصی به او داشتند. ابوالحسن نجفی بود…

ادامه مطلب

برداشت آذر نفیسی از «آقای نویسنده تازه کار است» اثر بهرام صادقی

برخی داستان‌ها گویی كه با مخاطب خود سر شوخی دارند و برخی مخاطبان را وامی‌دارند تا مدام بپرسند ماجرا چیست، نویسنده چه می‌خواهد بگوید، آیا قصد شوخی و بازی دارد؟ اگر پاسخ دهیم بله، نویسنده بازی دارد به برخی برمی‌خورد، فكر می‌كنند داستان جدی نیست، فكر می‌كنند كه به بازی گرفته شده‌اند و تنها معدودی…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۶): «آقای نویسنده تازه کار است» از بهرام صادقی

 “آقای نویسنده تازه كار است “ ، اما خواهش می‌كنم، از حضورتان صمیمانه خواهش می‌كنم كه فراموش نكنید عنوان استان این نیست، چیز دیگری است:  “ آقای اسبقی برمی گردد . ” البته من هم با شما هم عقیده‌ام كه نویسنده در نام‎گذاری سلیقه به خرج نداده ‌است، اما به حقیقت سوگند می‌خورم كه این…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴۵): «صراحت و قاطعیت» داستانی از بهرام صادقی

در گردش‌گاه بزرگ شهر به هم بر خوردند، امّا ما خیلی زود كار خود را فیصله دادیم. حقیقت این است كه آن‌ها پس از طیّ مقدّمات هیجان‌انگیزی به هم رسیدند. این مقدّمات چه بود؟  اوّل، جوان نجیب و سر به زیر ما، آقای X، كه اتفاقاً در این لحظه سرش رو به بالا بود، حس…

ادامه مطلب

بهرام صادقی: روح سرگردان خیابان‌های تاریک

 مهم‌ترین مضمون داستان‌های بهرام صادقی ذهنیت بازماندگان نسل بعد از کودتای ۲۸ مرداد است. آرمان‌ها از دست رفته، روشنفکران هزیمت کرده‌اند و عده‌ای از آن‌ها برای گذران زندگی کارمند شده‌اند. در همان حال لایه‌ اجتماعی تازه‌ای هم پدید آمده که از یک رفاه نسبی برخوردار است. حسن عابدینی در «صد سال داستان‌نویسی در ایران» می‌نویسد:…

ادامه مطلب

«ملکوت» بهرام صادقی اثری‎ست بی‎اهمیت!

درمیانه‎ی دهه شصت نجف دریابندری گفتگویی کرد که در زمان خود بسیار جنجالی بود، او ضمن منحط خواندن بوف کور (البته منحط به معنایی خودش مراد می کرد) عقیده داشت بوف کور به سبک و سیاقی نوشته شده که برخلاف تصور هدایت که فکر می‎کرد بسیار نوبرانه است، از مد افتاده بوده و غیره  (این…

ادامه مطلب

دیدار با بهرام صادقی، نویسنده ای که شفاهی نوشتن پیشه کرد!

به عنوان نقطه آغاز پرونده‎ای برای ادبیات دهه‎های سی و چهل، هیچ‎کس مناسب‎تر از بهرام صادقی، به‎نظر نمی‎رسد. چهره‎ای که نه فقط در میان این نسل که درمیان نویسندگان همه‎ی نسل های بعد از خود نیز چهره‎‎ای ممتاز و سرآمد بود. خوشبحتانه از صادقی چند گفتگو باقی مانده که می‎تواند نشان دهنده حال و احوال…

ادامه مطلب

داستان آینه(۳۸): «عافیت» اثر بهرام صادقی

کمتر نویسنده ای در تاریخ ادبیات داستانی ایران توانسته هم پای بهرام صادقی داستانهایی بنویسد که به عمق روح و جان مخاطب تفوذ کند، کمتر نویسنده ای توانسته چون او دست روی موقعیت های پوچ و ملال انگیز و البته مضحک زندگی بگذارد، آنها را بشکافد و دربرابر ما عریان کند و درهمه حال دست…

ادامه مطلب

روایت گابریل گارسیا مارکز از یک روز بارانی با ارنست همینگوی (بخش نخست)

آیا تابه حال برای شما پیش آمده، خیلی اتفاقی در خیابان یا هرجای دیگری، با نویسنده‎ای روبرو شوید که  سالهای سال او را ستوده‎اید؟ نویسنده‎ای که در داستان‎نویسی الگوی شما بوده و بارها و بارها آثارش را خوانده و با آنها زندگی کرده‎اید؟  خب در چنین موقعیتی چه واکنشی از شما سر زده، دست و…

ادامه مطلب

آنها دوان دوان آمدند…

آنچه ما به عنوان ادبیات جنگ (و یا حتی سینمای جنگ) در آن سوی مرزها می‎شناسیم، وقتی در محدوده ادبیات (و یا سینما) کشور خود ما قرار می‎گیرد، می‎شود ادبیات(یاسینمای) دفاع مقدس. شأن نزول این چنین تعبیری هم آنقدر توضیح داده شده که بی‎نیاز از تکرار به نظر می‎رسد که تعبیری نه تنها درست و…

ادامه مطلب