رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: فريدون حيدري ملك ميان

نگاهی دوباره به پدرو پارامو (بخش دوم)/ فریدون حیدری ملک‌میان

جين فرانکو در کتاب «فرهنگ نو آمريکاي لاتين» مي‌نويسد: «پدرو پارامو نشانه و مظهر مکزيکي است که امروزه از آن نشاني نيست و تنها در خاطره‌ها باقي مانده است. راوي داستان، يکي از فرزندان بي‌شمار پدرو پارامو (که به تعبيري همه مردم مکزيک فرزندان وي‌اند) در جست­وجوي پدر به دهکده کومالا مي‌رود اما در آن­جا…

ادامه مطلب

مقدمه ای موجز بر کلیت و گستره داستان‌های مصطفی جمشیدی/ فریدون حیدری ملک‌میان

شاید فروتنی صفت مشخصه برخی از نویسندگان باشد؛ البته در اخلاق و منش و نه هرگز در فضای ضرورتا بی­ رحم و بی­ اعتنای داستان و هنگامه داستان ­پردازی که لاجرم جسارت محض می­ طلبد. به هر حال، به استناد شرح و معرفی مختصر و مندرج در ابتدا یا انتهای برخی از آثار مصطفی جمشیدی…

ادامه مطلب

نگاهی به «روز هزار ساعت دارد» اثر فریدون حیدری ملک میان

ايستاده­ اي ميان جنگل  چُپُشته ومي‌خواهي شول بزني لاچمه را، تا بيايد و پلنگي كه بر سر كاشانه ­ات هوار شده ناكار كند با پيشا شاخش. مگر مردمان بياسايند يك چند دراين سپنج كژمدار. صدا بازمي‌گردد در فرياد زني:  كه به چه كار امده اي ؟ به چه خيالي؟ ـ به خيال سرانديب. ـ به…

ادامه مطلب

درباره‎ی «پدرو پارامو» شاهکار خوان رولفو/ فریدون حیدری ملک‌میان

“من به كومالا آمدم چون به من گفتند كه پدرم، پدرو پارامو نامي، اين‎جا زندگي مي كرد...” چگونه ممكن است كتابي را گشود و شروعي چنين شگفت انگيز، قدرتمند و فراتر از انتظار را حتي فقط تا همين حد خواند و همچنان ادامه نداد؟ كدام اهل كتابي را كه به شكل حرفه اي داستان و…

ادامه مطلب