این مقاله را به اشتراک بگذارید
کلیله و دمنه به زبان امروز
حمید رضا امیدی سرور
از مجتبی مینوی روایت است که: «کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گردآوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند.»
این درست که کلیله و دمنه کتابی است برخوردار از نثری غنی و غنای نثر میتواند ضامن ماندگاری یک اثر ادبی باشد؛ اما اندک غوری در ماجراهای درازدامنی که این کتاب پشت سر دارد، گویای این نکته است که بیش از ویژگیهای ادبی، محتوای کتاب دلیل تولد آن و نیز موجب شهرت و ماندگاریاش شده است. این کتاب که عمر آن به سه هزار سال نزدیک است، چونان هزار و یکشب، از روایتی قصه در قصه برخوردار است و به شیوه نمادین و در ژانر «فابل» نوشتهشده است. گونهی فابل، داستانی است متضمن ارائه پیامی اخلاقی که به نظم یا نثر نوشته میشود و در آن شخصیتهای اصلی غیرانسان هستند. کلیله و دمنه هم کتابی است پندآمیز که در آن حکایتهای گوناگون اغلب از زبان حیوانات نقل شده است و حتی عنوان کتاب، برگرفته از نام دو شغال با نامهای کلیله و دمنه است که بیشتر داستانهای این کتاب شرح ماجراهایی است که این دو شغال در آنها حضور دارند.
در اهمیت این کتاب برای پیشینیان همین بس که خسرو انوشیروان، پسر قباد، پادشاه ساسانی، بزرگِ طبیبان سرزمین پارس را که بُرزویه نام داشته روانه هندوستان میکند تا این کتاب را برایش به ارمغان بیاورد. پس کلیله و دمنه در اصل تباری هندی دارد. برزویه طبیب در این سفر کسی را مییابد که در خفا برایش از این کتاب و دیگر کتب دانشمندان هند رونوشت بردارد. اما چرا خود برزویه به هند میرود، درحالیکه دیگری نیز میتوانسته این کتاب را با خود از هند به ایران آورد؟ نکته آنجاست که برای خسرو انوشیروان نهفقط خود کتاب اهمیت داشته، بلکه درک درست محتوای آن و ارائه تحلیلی درست از آن در اولویت بوده. بههرروی نتیجه کار برزویه در اقتباس از این کتاب و آمیختن آن با چند کتاب مقدس و مهم هندیان و برگردان آن به زبان پهلوی اثری ساخته که کلیله و دمنه نامگرفته. از قضای روزگار دستاورد برزویه که اصل این کتاب به زبان پهلوی بوده، امروز در دسترس نیست و از بین رفته است. با این حال جای خوشبختی است که لااقل ترجمه عربی آن که در قرن دوم هجری توسط عبدالله بن مقفع انجام شده، موجود است. پس آنچه امروز از کتاب کلیله و دمنه باقیمانده درواقع برگرفته از همین نسخه عربی است که البته خود آنهم در گذر قرونِ رفته، با تغییراتی همراه بوده و حکایاتی بدان افزوده یا کاسته شده است.
ترجمهای که بهتازگی از کلیله و دمنه توسط محمدرضا مرعشی پور انجام و به همت نشر نیلوفر به چاپ رسیده نیز بر اساس همین نسخه انجامشده است. پیشازاین دو ترجمه از این کتاب در دسترس علاقهمندان بود؛ یکی به قلم نصرالله منشی و دیگری توسط عبدالله بخاری. این دو ترجمه تقریباً همزمان و با فاصله زمانی اندک (حدود سه سال) انجامشدهاند. این احتمال دور نیست که هیچکدام از کارِ دیگری خبر نداشتهاند، بهخصوص اینکه به لحاظ جغرافیایی فاصله میان آنها بسیار بوده. بخاری در موصل سکونت داشته و نصرالله منشی هم در هندوستان میزیسته. از دیگر سو این دو ترجمه ازنظر نثر، بسیار باهم تفاوت دارند. ترجمه بخاری در قیاس با ترجمه نصرالله منشی وفادارانهتر است. نصرالله منشی در واقع ترجمهای آزاد از کلیله و دمنه ارائه کرده و در آن مطالبی غیرمرتبط نیز میتوان یافت. نثر به کار رفته در ترجمه نصرالله منشی نثری فنی، آمیخته به نظم و البته دشوار و برای خواننده عادی دیرفهم است. اما بخاری هم در ترجمه امانت بیشتر داشته و هم اینکه نثر سادهتری را برگزیده که برای مخاطب عادی مفهوم تر است.
نثر ترجمه بخاری تأثیر گرفته از نثر فارسی دری در دوره سامانیان است که در روزگار این سلسله در شرق ایران رواج داشته. البته این نثر باعث شده خواندن ترجمه بخاری از کلیله و دمنه آسانتر از ترجمه نصرالله منشی از این کتاب باشد اما بههرحال در عین ساده بودن، نثر امروز نیست و با زبان معیار اکنون، فاصلهای محسوس دارد.
در بسیاری از کشورهای دنیا رسم بر این است که چنین متونی هر سی سال یکبار بهواسطه تغییر و تحولات زبانی که به وجود میآید برای استفاده بهتر هر نسل، دوباره ترجمه میشود. در ایران اما اغلب ناشران که این کتاب را منتشر کردهاند ترجیح دادهاند از ترجمههای قدیمی استفاده کنند که بهترین آنها به تصحیح مجتبی مینوی بوده است.
با در نظر گرفتن این مهم کلیله و دمنه منتشرشده توسط نشر نیلوفر فینفسه اثری است درخور اهمیت؛ چراکه با ارائه این اثر به زبان معیار امروز زمینهای فراهم آمده که مخاطبان این روزگار از کتاب کلیله و دمنه به سهولت بهرهمند شوند و از خواندن و فهم مضمون آن لذت و استفاده بیشتری ببرند. اهمیت کار مرعشیپور زمانی نمود بیشتری پیدا میکند که توجه داشته باشیم که کلیله و دمنه در واقع کتابی است پندآموز که مضمون آن از اهمیتی بسیار برخوردار است.
ترجمه مرعشیپور از کلیله و دمنه در برخی حکایتها، تفاوتهایی با ترجمههای قبلی دارد اما درمجموع میتوان آن را به ترجمه بخاری نزدیکتر دانست. مرعشیپور با پرهیز از دشوارسازیِ متن کوشیده ترجمهای برخوردار از زبانی استوار را به مخاطب ارائه کند. چنانچه در ترجمهای که چند سال پیش از هزار و یکشب ارائه کرد نیز چنین بود. بنابراین هردو کتاب از نثری پاکیزه و مقبول بهره میبرند. این ترجمه با نگارههایی از محمدعلی بنیاسدی و بهتناسب قصههای کتاب؛ چاپ شده است.
در آخر باید به مهمترین برتری ترجمه حاضر به ترجمههای پیشین اشاره داشت که آن مقدمهای است که صفحات آغازین کتاب را تشکیل میدهد. این بخش با عنوان «مقدمه علی بن شاه فارسی» نه در ترجمههای نصرالله منشی هست و نه در نسخه ارائهشده توسط عبدالله بخاری. این مقدمه گویا قریب به دویست سال بعد از ترجمه عربی ابن مقفع بدان اضافهشده است. در ابتدای این مقدمه به روایت بهنود پسر سحوان، حکایت چگونگی به بار نشستن کتابی که اینک بهعنوان کلیله و دمنه خوانده میشود روایت شده. در این مقدمه چرایی نوشته شدن اصل کلیله و دمنه بدین گونه روایت میشود: «[نویسنده این کتاب را] کلیله و دمنهاش خوانده و آن را به زبان دَدان و پرندگان نگاشته است تا به هدف خویش که صیانت مردمان و کینهورزی به فرومایگان باشد برسد و نیز به حکمتها و به خوبیها و زیباییهای گونهگونش بپردازد زیرا این کتاب برای آن فرزانه راه چارهای بُود و برای اندیشهاش پروازی و برای دوستدارانش آموزشی بُود و برای هوادارانش سربلندی و افتخار.»
الف کتاب
کلیله و دمنه
ترجمه: محمدرضا مرعشی پور
ناشر: نیلوفر، چاپ اول ۱۳۹۳
۳۰۸ صفحه (مصور)، ۱۷۰۰۰تومان
1 Comment
حامد مقامی
ترجمۀ محمدرضا مرعشیپور عالیه. هم کلیله و دمنه و هم هزارویک شب رو عالی ترجمه کرده.