این مقاله را به اشتراک بگذارید
تاریکخانه
نگاهی تند گذر به نمایشنامه جانشین اثر غلامحسین ساعدی (گوهر مراد)
برخی از آثار غلامحسین ساعدی بعد از سالها در نشر نگاه منتشر شده. «آیبیکلاه، آیباکلاه» از مشهوترین آثار نمایشی ساعدی است و فضای کلی و مشترک آثار او در این نمایشنامه هم وجود دارد. اگرچه این نمایشنامه تماما در شهر میگذرد، اما شهری که ساعدی در این نمایشنامه تصویر کرده با فضاهای روستایی آثار او از حیث وجود وهم و فقر و تنگدستی مشابهت دارد. نمایشنامه در همان توصیف صحنه اولیهاش فضاهای کلی آثار ساعدی را به یاد میآورد: «محلهای نوساز در حاشیه شهر. صحنه، محوطهایست که از تلاقی چندکوچه به وجود آمده. خانهها همه تازهساز است و خوشنما. طرف راست صحنه خانهای است متروک و قدیمی با دروپیکر زمخت و دیوارهای خشتی. بیشتر پنجرههای این خانه تختهکوب شده است. در نبش این خانه پنجره دراز و بیقوارهایست که راهپلهها را روشن میکند. طرف چپ صحنه، دوخانه با دو در کنارهم و چندپنجره. … .» ساعدی در غالب آثارش و از جمله در «آی بیکلاه، آی باکلاه»، با توجه به آدمهای حاشیهای و گوشهکنارها توصیفی درخشان از فضاهای وهمآلود شهری و روستایی بهدست میدهد.
«جانشین»، دیگر نمایشنامه ساعدی است که اینروزها در نشر نگاه بهچاپ رسیده است. این نمایشنامه سهشخصیت با نامهای «مرد اول»، «مرد دوم» و «مرد سوم» دارد که در ابتدای نمایشنامه جلوی در نیمهباز تاریکخانهای ایستاده و دور خود میچرخند و میخندند: «مرد اول، مرد دوم و مرد سوم جلوی در نیمهباز تاریکخانه ایستادهاند و به شدت میخندند، در خود میپیچند و دور خود میچرخند. از شدت خنده نفسشان بند میآید، آرام میگیرند، نفس تازه میکنند، شلیک خنده دیگری راه میافتد. به شانه همدیگر میزنند، همدیگر را هل میدهند، میخندند و دوباره میخندند. مرد اول خندههای عصبی دارد، روی زمین میغلتد و پاهایش را در هوا تکان میدهد و بلند میشود. لحظهای آرام میگیرند، هر سهنفر از سهجهت به در تاریکخانه نزدیک میشوند و میایستند. هرکدام حالت بهخصوصی گرفتهاند، قیافهها بهتدریج جدی و جدیتر میشود. مرد اول یک مرتبه فریاد میزند.» ساعدی در این نمایشنامه نیز به وضعیت اجتماعی آن دوره توجه داشته و با سبک و نثر خاص خودش به توصیف آن پرداخته است./ شرق