این مقاله را به اشتراک بگذارید
دورکیم مرده است! (شرلوک هلمز به نظریه اجتماعی وارد می شود)
نوشته: آرتور آسابرگر
ترجمه: شهناز مسمی پرست و شهرزاد قانونی
انتشارات آگه، چاپ اول ۱۳۹۲
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۲۰۴ صفحه ، ۹۰۰۰تومان
شرلوک هلمز معروف ترین کارآگاه خصوصی دنیا ست، شخصیتی داستانی که داستانهای کوتاه و رمانهایی که با حضور او نوشته شده، فیلمها و سریالهای گوناگونی هم براساس این داستانها ساخته شده است و به همین دلیل نه تنها در میان علاقمندان رمانهای پلیسی که در میان مردم عادی هم چهره ای شناخته شده محسوب می شود.
شخصیت داستانی شرلوک هلمز نخستینبار در سال ۱۸۸۷ میلادی توسط نویسنده و پزشک اسکاتلندی سر آرتور کانن دویل ساخته و پرداخته و در کتابها مطرح شد. این کتابها با استقبال و شهرت بسیاری روبه رو شد و پس از آن نویسندگان به نوشتن رمانهای پلیسی روی آوردند که از میان آنها می توان به آگاتا کریستی، ژرژسیمنون، ریموند چندلر، دشیل همت و… اشاره کرد.
«دورکیم مرده است» با عنوان فرعی «شرلوک هلمز به نظریه اجتماعی وارد میشود» یک رمان پلیسی متفاوت و تا اندازه ای مدرن است. نقش اصلی را در این رمان کارآگاه بزرگ شرلوک هلمز و همکار مورد اعتماد او دکتر جان واتسن به عهده دارند.
اما این رمان نه توسط آرتور کنان دویل نوشته شده و نه دیگر چهره های پلیسی نویسی که بعدها براساس شخصیت شرلوگ هلمز داستانهایی در این ژانر آفریدند. بلکه توسط آرتور آسابرگر نوشته شده که چهره ای نام آشنا در حوزه اندیشه است. آرتور آسا برگر بیش از ۶۰ کتاب و ۱۰۰ مقاله نوشته است که بیشتر در زمینه ارتباطات و رسانه و فرهنگ است، از جمله: روش تحقیق در رسانه و ارتباطات، جعبه ابزار نویسنده آکادمیک، توریسم در ژاپن، تحلیل قومنشانهشناختی، اشتباه در هویت: مطالعات فرهنگی و…
بنابراین کتاب حاضریک رمان پلیسی در معنای متعارف و کلاسیک آن نیست، بلکه داستانی درباره اندیشههاست و اندیشههایی که در این داستان با آنها مواجه میشویم، در این رمان با اندیشه های برخی از مهم ترین جامعه شناسان و اندیشمندان اجتماعی قرون نوزدهم و بیستم میلادی مانند «امیل دورکیم»، «زیگموند فروید»، «گئورک زیمل»، «ماکس وبر» و … مواجه می شویم. موضوعاتی که در این رمان از آن ها سخن گفته شده عبارت اند از: بروکراسی، رفتار خلاف هنجار، خودکشی، رابطه میان دین و سرمایه داری، انواع گوناگون اقتدار، کاریزما، تضادّ طبقاتی، ناخودآگاه، عقده ادیپ، قدرت اعتقادات و … .
موضوعاتی که آسا برگر در داستان «دورکیم مرده است» مورد توجه قرار میدهد، موضوعاتی هستند که اگرچه مربوط به یک قرن پیش بودهاند ولی امروزه هنوز مطرحاند: بوروکراسی، رفتار خلاف هنجار، خودکشی، رابطه میان دین و سرمایهداری، انواع گوناگون اقتدار، کاریزما، تضاد طبقاتی، ناخودآگاه، عقده ادیپ، نظریات فمینیستی، قدرت اعتقادات و ارزشها، مسائل نژادی و قومی، قدرت تصورات جمعی، نمادها و…
نویسنده خواسته به این اثر ژانر پلیسی بدهد. دورکیم گم میشود و عنوان میشود به قتل رسیده است و… در چنین وضعیتی فضای پلیسی در داستان شکل میگیرد. اما اینکه چرا آسابرگر سراغ این گونه برای طرح حرفهای خود رفته است، جواب می تواند ساده باشد، به همان دلیلی که نویسندگانی همچون یوستین گاردر برای روایت تاریخ فلسفه به سراغ رمان نویسی رفتند تا در دل آن و با فروکاهش سطح بحث از مخاطبان پرشمار تری برخوردار شوند، ایده ای که البته جواب هم داده است.
این کتاب هم در حوزه علوم اجتماعی و هم در حوزه رمان جای می گیرد. به عبارتی هم سرگرمکننده و هم آموزنده است. همه علاقهمندان رمان، مخصوصاً رمان پلیسی شرلوک هلمز و جامعهشناسی میتوانند آن را بخوانند و از آن لذت ببرند. افراد عادی هم که میخواهند راجع به نظریات جامعهشناسی کلاسیک شناخت پیدا کنند، میتوانند از آن استفاده کنند، چون نظریههای متفکرانی مثل دورکیم، فروید، زیمل، وبر، لنین و… در این داستان تشریح میشود.
نویسنده در طول روایت رمان از کتابهایی که جامعهشناسان کلاسیک نوشتهاند استفاده کرده است، حتی گاه برخی عبارات آنها را در برخی گفتوگوهای داستان به کار برده است تا خواننده با سبک نوشتن آنها نیز آشنا شود.
غیر از سه نظریهپرداز بزرگ کلاسیک یعنی دورکیم، وبر و زیمل (در سال وقوع داستان ۳۰ سال از مرگ مارکس گذشته است و بنابراین او در این اثر آورده نمیشود) لنین نماینده مارکس میشود (با این که در خیلی از موارد با او همنظر نبوده است)، بئاتریس وب نماینده فمینیسم، دوبوآ نمایندهای برای مناسبات نژادی و مسائل سیاهپوستان و فروید هم برای مسائل روانکاوی و روانشناسی اجتماعی. این که در این اثر، صدای مسلط متعلق به کدام یک از جامعهشناسان است، چندان روشن نیست. به نظر میرسد آسابرگر، زیمل و فروید را بیشتر مورد توجه قرار داده است و لنین را متعصب تمامعیار خوانده است.
آنسابرگر در کتاب «دورکیم مرده است» دو نفر از جامعهشناسان را نام میبرد که در جامعه ما چندان شناخته شده نیستند؛ بئاتریس وب و دوبوآ.دوبوآ شاید برجستهترین متفکر آفریقاییتبار امریکایی در قرن بیستم باشد. او لقب نخستین جامعهشناس سیاهپوست را گرفته است. معروفترین کتاب دوبوآ کتاب «روح مردم سیاه» نام دارد که مجموعه مقالاتی است که در سال ۱۹۰۳ چاپ شدند و بئاتریس وب یکی از فعالان حقوق زن در انگلستان بود که به مسائل اجتماعی از قبیل فقر و جرم میپرداخت.
از قضا، در سال ۱۹۱۰ که سال وقوع داستان «دورکیم مرده است» است وبر، فروید، لنین، زیمل، دورکیم، بئاتریس وب و دوبوآ که شخصیتهای اصلی این داستان هستند همگی زنده و در دهه پنجم یا ششم زندگی یعنی در اوج نیروی فکری خود بودند و میتوان تصور کرد که همگی در کنفرانسی در لندن، جایی که این داستان در آن رخ میدهد، یکدیگر را ملاقات کرده باشند.
«دورکیم مرده است» کتابی ست خواندنی و البته منحصر به فرد که خواندن آن را به همه علاقمندان جدی رمان و همچنین دوست داران حوزه اندیشه می توان پیشنهاد کرد. در بخشهایی از این رمان می خوانیم:
هلمز پاسخ داد: «فکر نمیکنم، او وقتی مهمانی تمام شد برای قدم زدن رفته بیرون و دیشب هم به اتاقاش برنگشته. پلیس در جستجویش است و احتمال میدهد اتفاقی برایش افتاده باشد. اما من اینطور فکر نمیکنم.» دوبوآ گفت:«امیدوارم حق با شما باشد. دورکیم آدم خوبی است و علاوه بر آن جامعهشناس توانایی هم هست. او پدر جامعهشناسی فرانسوی و متفکری بسیار تاثیرگذار است. آثار او به عقیده من اهمیت زیادی دارند و علایق ما از خیلی جهتها مشترکاند.»
****
خانه کاغذی
نویسنده: کارلوس ماریا دومینگس
مترجم: بیوک بوداغی
انتشارات آگه، چاپ اول بهار ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۷۶ صفحه، ۵۰۰۰ تومان
*****
رمان کوچک اما ارزنده «خانه کاغذی» و کارلو ماریا دومینگس، برای آنها که ادبیات (اسپانیایی زبان) امریکای لاتین را به طور عام و ادبیات آرژانتین را به طور خاص، جدی دنبال می کنند، نامی ناآشنا نیست.
کشور آرژانتین تنها مارادونا یا لیونل مسی ندارد که با نام آنها در جهان فوتبال و در میان توده عام مردم به خود بنازد، بلکه با داشتن نویسندگانی چون «خورخه لوئیس بورخس» (۱۸۹۹ تا ۱۹۸۶) یا «خولیو کورتاسار» (۱۹۱۴ تا ۱۹۸۴) در جهان ادبیات نیز سهمی در خور اعتنا به خود اختصاص داده، اما همانطور که فوتبال آرژانتین به چهره هایی چون مارادونا و مسی محدود نمی شود؛ ادبیات این کشور نیز به بزرگانی بورخس و کورتاسار محدود نمی شود.
«مارسلو فیگوئرس» با رمان «کامچاتکا»، «مارتین کوهن» با رمان «دوباره ژوئن»، «فیلیکس بوسون» و«توماس الوی مارتینزم» و سرانجام برجسته تر از بقیه «کارلو ماریا دومینگس» با رمان «خانه کاغذی» که در اروپا و امریکا چهره هایی کم و بیش شناخته شده اند. اما در ایران نویسنده هایی که ذکرشان رفت نام های آشنایی نیستند و متاسفانه این مسئله از آنجا ناشی می شود که برای بسیاری ادبیات امریکای لاتین محدود شده به چند نام بزرگ که دیگران را تحت الشعاع قرار داده اند.
اکثریت قریب به اتفاق این نویسندگان که در بالا نامشان ذکر شد، در طول زندگی دوره هایی را همانند اغلب نویسندگان و روشنفکران امریکای لاتین با حکومت های سرکوبگر درگیر بوده اند.
«کارلو ماریا دومینگس» خالق رمان «خانه کاغذی» که اخیرا به همت نشر آگه منتشر شده، نویسنده ای ست منحصر به فرد و صاحب سبک که از دیگر نویسندگان مورد اشاره برجسته تر محسوب می ود.
کارلوپ دو مینگیس به سال ۱۹۵۵ در بوئنس آیرس پایتخت آرژانتین به دنیا آمده است، او داستان کوتاه و رمان می نویسد. مهمترین ویژگی داستان های او فشردگی بافت زبان آثارش است که او را در زمره نویسندگانی قرار می دهد که خالق کامل ترین جهانها در تنگ ترین فضاها هستند.
کاراکترهای آثار او اغلب پیچده اند و به دلیل ابعاد ویژه شخصیتی شانتا مدت ها در ذهن خواننده باقی می مانند و مسیر زندگی این شخصیت ها نیز اغلب بسیار غریب می نماید. خانه کاغذی نیز از چنین ویژگی هایی بهره مند است و به دلیل همین ویژگی ها مورد توجه واقع شده چنان که تا کنون به بیش از بیست زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
این داستان بلند هنگامی که به زبان آلمانی ترجمه شد اعتبار بسیاری برای نویسنده به همراه داشت. خانه کاغذی تا کنون جوایز گوناگونی را به خود اختصاص داده است.
«کارلو ماریا دومینگس» در رمان «ساحل نابینا»، هنر بزرگ داستانسرایی خود را ارائه میکند، او خوب میداند که در کتابهای کم قطرش، شخصیتها را چگونه به یکدیگر تنیده و در بافت داستان جای دهد. او تمام ظلم دیکتاتور نظامی با ۳۰ هزار انسان گمشده را در داستان یک کارگر و یک زن جوان که در یک جاده تنهایی با یکدیگر برخورد میکنند، افشا می کند.
در کتاب «خانه کاغذی» که با ترجمه خوب بیوک بداغی به فارسی در آمده، جای خالی مقدمه ای از سوی مترجم برای معرفی این نویسنده قابل اعتنا که در زبان فارسی به او اعتنای چندانی نشده است، احساس می شود. اما مترجم ترجیح داده با معرفی یک پاراگرافی نویسنده به سراغ اصل داستان برود که البته خود گویای قدرت نویسنده آن است که داستانی بلند را با معماری دقیق داستان کوتاه و همانقدر حساب شده نوشته است که خواننده ای فعال و چالشگر را می طلبد.
****
عمل نقد
نویسنده : کاترین بلزی
ترجمه : عباس مخبر
چاپ اول ویراست دوم، بهار ۱۳۹۳
شمارگان ۱۱۰۰ نسخه
۲۳۶ صفحه ، ۱۵۰۰۰ تومان
سابقه نقد ادبی در ایران، متاثر از سنت های نقد ادبی که حاصل آشنایی با اندیشه و ادبیات غرب بود و آغازگران آن در ایران آن را «کریتیکا» می نامیدند، به بیش از صد و پنجاه سال می رسد و پژوهشگران مختلفی و به نامی هم در گذر این سالها به کار در این زمینه پرداخته و آثار ارزنده ای هم در حوزه نقد ادبی از خود به یادگار گذاشته اند، اما باید بپذیریم که نقد به طور اعم و نقد ادبی به طور اخص (و به واقع عمل نقد) در ادبیات ایران پاشنه آشیلی جدی به حساب می آید، آن هم نه فقط به دلیل ناآشنایی با نظریه ها نقد ادبی بلکه تا حد زیادی به دلیل جانیفتادن چیزی ست که از آن می توانیم به عنوان جا نیفتادن زمینه های فرهنگی و دموکراسی فردی در قبال عمل نقد یاد کنیم.
نفد در ایران هنوز هم تا اندازه بسیار زیادی تحت تاثیر تعارف، رفاقت ها، دشمنی ها و حساسیت های بسیاری است که اگر قرار باشد از کارآمدی عمل نقد بهره برداری شود در گام نخست باید از این معضلات رهایی یابیم.
به این ترتیب خلاصه وار باید اذعان داشت اگر چه نقد از پایه های اساسی لازم برای تغییر و تحول های سازنده محسوب می شود، اما در ایران هنوز چیزی به عنوان فرهنگ نقد و فرهنگ نقد پذیری به درستی جا نیفتاده چه رسد به «عمل نقد» و البته دانش تئوریک لازم برای نقد.
قریب به پانزده سال پیش عباس مخبر با ترجمه سه اثر کلیدی در حوزه آشنایی با مبانی و مفاهیم لازم در این زمینه گامهایی ارزنده و کارآمد برداشت و کتابهایی که تحت عنوان «پیش در آمدی بر نظریه ادبی» اثر تری ایگلتون و «راهنمای نظریه ادبی معاصر» اثر رامان سلدن و «عمل نقد» اثر کاترین بلزی برداشت. این کتابها از سوی اهل فن و علاقمندان با استقبال خوبی هم روبه رو شدند و در شکل گیری موجی که به ترجمه آثار بیشتری در این زمینه انجامید نقش محسوسی داشتند.
اما با این حال در باره تاثیر این کتابهای نظری در طول سالهای اخیر نظرات متفاوتی عرضه شده است. عباس مخبر که خود سهم ویژه ای در رواج انتشار این قسم کتابها داشته در مقدمه کتاب حاضر (ویراست دوم کتاب عمل نقد) در این باره می گوید:
«تا آنجا که به تاثیر این آثار در شعر ، داستان، و نقد در این مرز و بوم مربوط می شود، این نظرات را می توان به دو دسته کلی موافق و مخالف تقسیم کرد. گروهی که ترجمه این آثار را سودمند می شمارند، و عده دیگری که بیشتر مضرات آن را برجسته می کنند. مخاطبان می گویند این نظریه ها به درستی هضم و جذب نشده اند و به کج فهمی های فراوان دامن زده اند. فقدان توانایی پیاده کردن آن ها در آثار ادبی فارسی، به انحراف کشاندن نسلهای جوان، و ناهمخوانی آنها با بستر اجتماعی و فرهنگی ما از جمله اتهامات وارد است. صاحب این قلم به عنوان یکی از مرتکبان سابقه دارد و موافقان این فعالیت بر آن است که چاپ انتشار این آثار پیامدهای بسیار مبارک و سودمندی داشته است. دلیل اول آنکه از چندی به این سو دیگر هیچ منتقد جدی به زندگی نامه مولف یا شرح مشکلات آثار و مقاصد او نمی پردازد. جای این مطالب کهنه را اصطلاحاتی از قبیل فرم ، فضا، ساختار،شخصیت پردازی، لحن صدا ، زاویه دید و نظایر آن گرفته است…دلیل دوم که شاید مهمتر از این دلیل اول باشد؛ دموکراتیک تر شدن عرصه نقد و نظر است دیگر از منتقدان معدود و مادر زادی که کل این عرصه را ملک طلق خود می دانستند و کسی را به محدوده اختصاصی آنها راهی نبود، خبری نیست . شمار قابل توجهی از کنشگران جوان تر عرصه ادبیات به این قبیل فعالیت ها می پردازند و حاصل کارشان بسیار خوب است. اگر ترجمه این آثار سهم اندکی در این دو تحول اساسی داشته باشد به هدف خود دست یافته است. انداختن گناه ندانم کاری ها، کج فهمی ها و فقدان خلاقیت ها به گردن زمین و زمان و آسمان و به طور کلی گریزاز پذیرش مسئولیت های فردی، یکی از بیماری های مزمن این مرزو بوم است.»
البته همانگونه که مترجم در ادامه اذعان دارد شگل گیری یک سنت نقد ادبی درست تنها به آگاهی از محتوای نظر یا تئوریک آن نیست بلکه باید به لحاظ فرهنگی نیز زمینه آن وجود داشته و مهیا شود و درواقع به یک فضای دموکراتیک ادبی نیز به شد احساس نیاز می شود.
این مقدمه در مورد نقد و فضای نقد در ایران، به روشنی می تواند احساس ضرورت و نیاز به منابع نظری در کنار زمینه های فرهنگی را بازگو کند. کتاب حاضر ترجمه ویراست دوم از «عمل نقد» است که پیش از این در سال ۱۳۷۹ توسط نشر قصه به بازار ارائه شده بود و حالا چاپ دوم آن توسط نشر آگه همانند همه آثار این ناشر با کیفیتی شایسته هم از نظر محتوا و هم از نظر فرم و اجرای سخت افزاری کتاب به مخاطبان ارائه شده است.
با وجود گذشت نزدیک به دو دهه از نگارش و چاپ این کتاب؛ مباحث کتاب همچنان موضوعیت و ضرورت خود را حفظ کرده اند و هنوز نیز ازجمله آثار کلیدی در این حوزه محسوب می شود.
از همین رو نویسنده با ویراشی اساسی در واقع نسخه ای به روز شده و بسیار متفاوت را به خوانندگان ارائه کرده است. این تغییرات در جای جای کتاب از فصل بندی گرفته تا منابع، توضیحات و حتی واژگان را نیز در بر می گیرد.
تغییر تعداد فصول کتاب از شش فصل در چاپ قبلی به هشت فصل در چاپ فعلی، یکی حاصل دگرگونی فصل بندی کتاب و دیگری حاصل افزوده شدن فصلی تازه است که به نقش ژاک دریدا و تاثیر او بر نقد ادبی می پردازد.
علاوه بر تغییراتی که نویسنده کتاب درراستای کامل تر و به روزتر شدن مباحث انجام داده، عباس مخبر نیز به بازنگری در ترجمه و ایجاد تغییراتی در راستای ارتقای سطح کیفی ترجمه و قابل فهم تر شدن برخی واژگان و بار معنایی آنها، پرداخته است. به این ترتیب گویی کتابی تازه را پیش روی مخاطب قرار داده است.
گذشته از مقدمه نویسنده و نوشته های مترجم، کتاب عمل نقد در هشت فصل نوشته شده است، ۱- نقد سنتی و شعور متعارف؛ ۲- چالش های رویاروی واقع گرایی تاثیری؛ ۳- نقد و معنا؛ ۴- خطاب به سوژه (تابع، فاعل و شناسنده)؛۵- متن استفهامی؛ ۶- کار خواندن؛ ۷- ساختار شکنی و تفاوتی که ایجاد می کند؛ به سوی یک عمل انتقادی بارور.
پایان بخش کتاب نیز علاوه بر منابعی برای مطالعه بیشتر علاقمندان، در برگیرنده یادداشتها و نمایه کتاب است.
کتاب «عمل نقد» برای علاقمندان حوزه مطالعات نظری نقد ادبی جدا توصیه می شود.