این مقاله را به اشتراک بگذارید
اتفاقی خواهد افتاد
بهتازگی دو کتاب از هاینریش بل، نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل ادبی ١٩٧٢، منتشر شده که یکی داستانی بلند از اوست و دیگری مجموعهای از داستانهای کوتاه و چند مقاله از هاینریش بل که سالها پیش به فارسی منتشر شده بود و بهتازگی چاپ دیگری از آن منتشر شده است. در ادامه مروری کوتاه بر این دو کتاب شده است.
خیابانهای تمامنشدنی
«جامعهشناسی پالتو ماهوتی» عنوان داستان بلندی از هاینریش بل است که بهتازگی با ترجمه علی عبداللهی در نشر مشکی منتشر شده است. هاینریش بل رمانهای زیادی نوشته که «عقاید یک دلقک»، «قطار به موقع رسید»، «فرشته سکوت کرد»، «سیمای زنی در میان جمع»، «آبروی ازدسترفته کاتارینا بلوم» از آن جملهاند. اما بل بهجز رمانهایش تعدادی مجموعه داستان کوتاه هم نوشته که از بین آنها میتوان به «میهمانهای ناخوانده»، «چهرهها»، «مزه نان» و… اشاره کرد. بهجز اینها، هاینریش بل تعدادی نمایشنامه رادیویی و مقالاتی نیز درباره ادبیات نوشته است که برخی از آنها به فارسی منتشر شدهاند. «جامعهشناسی پالتو ماهوتی» از داستانهای بلند هاینریش بل بهشمار میرود و در این داستان نیز ویژگیهای اصلی آثار او دیده میشود. بل در اغلب آثارش به مسائل اجتماعی توجه داشته و آنطور که عبداللهی در مقدمه کوتاه «جامعهشناسی پالتو ماهوتی» اشاره کرده، منتقدان او را یکی از طرفداران داستاننویسی به سبک آمریکایی و بهویژه ارنست همینگوی میدانند. او همچنین داستانهایی از انگلیسی به آلمانی ترجمه کرده که به اینواسطه آشنایی خوبی هم با ادبیات انگلیسیزبان داشته است. در بخشی از داستان «جامعهشناسی پالتو ماهوتی» میخوانیم: «امان از خیابانهای طولانی تمامنشدنی! خیابانهای رمی ناپلئونی حواشی شهر- شماره پلاک خانهها از ٩٠٠ هم رد میشود. خردهخاطرات بریدهبریده: صدای اشمک- دلآشوبه ناگهانی بعد از پریدن ترکیب پالتوی ماهوتی برای اولینبار از زبانش؛ هشت نه دقیقه آن جلو در ردیف اول، تشدید حالت تهوع؛ بعد دقیقه سیوسوم، دستمال اشمک، نگاه عمیق استاد به فرآوردههای دماغی خود که با چه مرارتی بیرون داده بودش… سر آخر توالت، شرجی هوای مهزده جلوی دانشگاه، چهرههای دختران سربههوای رشته گرمانیستیک؛ بندهای رنگی کلاه کاتولیکها مانند بقایای رنگینکمان در حال محوشدن بعد از باران؛ سوارشدن به قطار خط ١٢ و سپس تعویض خط ١٨، شوخی زن بلیتفروش و حالا پلاک خانههای ٩٨٠ و ٩٨١ خیابان ماینس. یکی از سه سیگاری را که بهعنوان جیره پیش از ظهر خود کنار گذاشته بود از جیب بالای کتاش درآورد و دنبال فندک گشت…»
کاسبی کاسبی است
«تا زمانی که» عنوان کتاب دیگری از هاینریش بل است که اینروزها چاپ دوم آن با ترجمه کامران جمالی در نشر نیلوفر منتشر شده است. مترجم در این کتاب گزیدهای از داستانها و نقدهای هاینریش بل را گردآوری کرده و در قالب این کتاب به چاپ رسانده است. در این مجموعه بیش از ١۵ داستان بل انتخاب شده که عناوین این داستانها عبارتند از: چهره اندوهگین من، بیگانه وقتی رسیدی به اسپا…، محبوبه شمارشنشده، کاسبی کاسبی است، شمعهایی برای حضرت مریم، پای گران من، خبر، آنسوی پل، داییام فِرد، فقط نه به مناسبت کریسمس، گزارش روزانه پایتخت، اتفاقی خواهد افتاد، ایستگاه راهآهن سیمپرن، مجموعه سکوت دکتر مورکه، خندنده، برای اشمک اشک نریز و موقعیتی که در رمانهای بد پیش میآید. در پیوست کتاب نیز دو مقاله از هاینریش بل آمده که یکی «نقدی بر جنگ و صلح یا کوشش در جهت نزدیکی» نام دارد و دیگری نقدی است با عنوان «درباره رمان». دراینبین دو داستان محبوبه شمارشنشده و پای گران من پیشتر با ترجمه ناصر فرجاللهی منتشر شده بودند که همین ترجمهها در این کتاب آمدهاند. داستانهای این مجموعه اگرچه داستانهایی بههمپیوسته نیستند، اما نوعی توالی زمان در آنها دیده میشود به اینترتیب که داستان اول به دوران پیش از آغاز جنگ و حکومت فاشیستها برمیگردد و داستانهای دیگر تا جامعه نوین آلمان پیش میآیند. هاینریش بل در برخی از داستانهای این کتاب جامعه طبقاتی و صنعتی امروز را با دیدی انتقادی به تصویر کشیده است. در ابتدای کتاب مقالهای با عنوان «داستان کوتاه در آلمان» آمده که در بخشی از آن میخوانیم: «در ادبیات آلمان داستان کوتاه بریدهای است از هستی که به پیش و پس و نیز به علل و پیآمدهای آن بریده نمیپردازد. بریدهای که دارای ابعاد زمانی و مکانی فیلمنامهای نیست و بالطبع نمیتوان فیلمی از روی آن ساخت. هر فیلم سینمایی از جایی آغاز میشود و هنگام سیر در بستر زمان در جایی خاتمه مییابد. ولی داستان کوتاه، هرچند سطر اول و آخر دارد، اما پیش از سطر اول وجود داشته و پس از سطر آخر نیز به حیات خود ادامه میدهد. اگر با نظری سطحی به داستان کوتاه بنگریم ارائه برههگونه واقعیت که در این قالب هست با تجسم یک صحنه روی یک تابلوی نقاشی امپرسیونیستی (که تمام چشمانداز نقاش را نشان نمیدهد) یکی پنداشته خواهد شد. برای آنکه قالب داستان کوتاه آلمانی را با سبک امپرسیونیسم یکی نپنداریم لازم است که محتوای داستان کوتاه و همچنین ضرورتهایی که در روند تکامل اجتماعی غرب این قالب را به وجود آورده است بررسی کنیم». مقاله در ادامه، تلخترین تجربه نویسندگان معاصر اروپایی را بهجز دو جنگ جهانی، زندگی در شهرهای بزرگی میداند که در آن هیچ ارتباطی میان آدمها برقرار نیست و شهروندان به موجوداتی مجزا از هم و منزوی تبدیل شدهاند. دراینبین ادبیات داستانی بهدنبال یافتن فرمی مناسب برای بازنمایی این وضعیت بوده تا بتواند انزوای آدمها در شهرهای بزرگ را به تصویر بکشد.
شرق