این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به کتاب مسئله شوروی : واقعیت انکارناپذیر اثر ناصر وثوقی / نشر جهان کتاب
حمید رضا امیدی سرور
در نیمه نخست سده چهاردهم هجری شمسی گرایش به حزب توده برای بسیاری از آنها که به قول جماعت اهل سواد بودند و سرشان توی کتاب بود جذابیت بسیاری داشت. به خصوص شعارهای آن درباره از بین بردن فاصله طبقاتی، برابری اجتماعی، عدالت و …. بستر مناسبی برای جلب توجه محسوب می شد.
کشور پهناور اتجاد جماهیر شوروی جهانی دو قطبی با آمریکا ساخته بود و به رقابت با امپریالیسم جهانی می پرداخت. در ظاهر همه چیز بر وفق مراد بود و شوروی در اوج؛ سانسور داخلی و سد آهنینی که به دور این کشور کشیده شده بود مانع درز واقعیت های دردناک جاری در آن جهنم پهناور بود که دیکتاتوری مقتدر با اتکا به حکومتی خشن، با حذف بی رحمانه مخالفان مردمی فقیر و گرسنه را رهبری می کرد . چنانکه برخی از روشنفکران نیز چون تودههای کم اطلاع آن جا را بهشت پرولتاریا روی زمین می شمردند.
چنین افرادی در ایران نیز فراوان بودند. اما واقعیت را همیشه نمی توان پنهان داشت. رفته رفته برخی پرده ها کنار می رفتند، هرچند برخی هنوز نمی خواستند حقیقت را بپذیرند اما بابودند کسانی که بعد از مدتی عضویت در این حزب خود را کنار کشیدند. برخی انشعاب کردند و راهی تازه را برگزیدند و برخی نیز فعالیت سیاسی را کنار گذاشتند. چنین چهره هایی در میان نویسندگان و هنرمندان هم کم نبود؛ کسانی کسانی که بعد از یک دوره عضویت در این حزب فهمیدند چه کلاه گشادی سرشان رفته است.
استالین که به عنوان جانشین لنین قدرت را در شوروی بدست گرفت. دیکتاتوری تازه ای را بنا نهاد که با کشت و کشتار و سر به نیست کردن انقلابیون برجسته سابق پایه های خود را محکم می کرد. بسیاری از آنها در دادگاه های نمایشی علیه خود اعتراف کردند و خلاصه استالین با متمرکز کردن قدرت در دستان خویش رقبای احتمالی را کنار زد. بسیاری در کشور کشته شدند و برخی هم همان تروتسکی از شوروی گریختند و به مبارزه با حکومت استالین پرداختند. هر چند آنها نیز سرانجام در خارج از شوروی به دستور استالین و آدمکشان فرستاده شده توسط او کشته شدند.
چه کمونیست ها و سوسیالیست های منصف اولیه که در سالهای دور، چشم بر واقعیات نبسته و از کم و کیف واقعی حکومت شوروی اطلاع پیدا کرده بودند و چه نئوسوسیالیست های سالهای اخیر که شکست حکومت های سوسیالیستی / کمونیستی به شکلی قطعی به چشم دیده اند با طرح این بحث که این حکومت شوروی نماینده اصیل و واقعی مارکسیسم و سوسیالیسم نبوده، کوشیده اند تا اندازه ای این تئوری های شکست خورده را تطهیر کنند.
حقیقت این است که این روزها ماجرای سوسیالیسم / مارکسیسم با آن حال و هوای انقلابی تمام شده و به موزه سپرده شده است و بحث های نظری آنها نیز در کتابها جا خوش کرده اند و حتی انتشار آنها که روزگاری اغلب از متون ممنوعه بودند حساسیتی در دولت ها به دنبال ندارد؛ چرا که این روزها با توجه به تجربیات پشت سر گذاشته شده بعید به نظر می رسد کاری از ته مانده این جریان بر آید.
کتاب «مسئله شوروی: واقعیت انکارناپذیر»که اخیرا به همت نشر جهان کتاب بعد از قریب به شش دهه در قالب مجموعه «برگی از تاریخ» بار دیگر دوباره منتشر شده است کتابی ست مرتبط با آنچه در بالا گفته شد. کتابی که در آن زمان کوشیده تصویر واقعی حکومت شوروی را پیش روی خوانندگان خود بگذارد.
امروزه با مشخص شدن سرانجام حکومت شوروی و بیرون آمدن منابع گوناگون درباره وقایع درونی آن و چند و چون حکومت حزب کمونیست این کشور، سبک سنگین کردن و قضاوت درباره آن روزگار بسیار راحت به نظر می رسد. درواقع هم منابع فراوان است، هم آخر و عاقبت آن حکومت روشن شده است. از سوی دیگر خبری از طرفداران پرشور پیشین نیست و کسی زیر عَلم کمونیسم سینه نمیزند. اما در آن روزگار شرایط اصلا اینطور نبود، اطلاعات اغلب محرمانه بودند و حتی اخبار با سانسور و نظارت زیاد از شوروی درز می کرد، از سوی دیگر خود آن حکومت در اوج قدرت بر مصدر کار بود و مهمتر از همه خیل طرفداران آن که نه فقط در فضای مطبوعات و محافل سیاسی نفوذ داشتند که حتی کوچه و خیابان را پر کرده بود و قدرت نمایی می کردند.
کافی بود کسی چیزی علیه کمونیسم بنویسد، تا او را به عنوان قلم به مزد امپریالیسم و سرمایه داری لجن مال کنند. با این احوال به روشنی پیداست که اهمیت کتاب «مسئله شوروی: واقعیت انکارناپذیر» بیش از هر چیز در این است که از درون آن فضا به مسئله شوروی پرداخته است و یکی از نخستین نقدهاییست که یک ایرانی چپگرا ولی مستقل، درباره ماهیت حکومت شوروی نوشته است.
نویسنده کتاب ناصر وثوقی، در زمان انتشار آن یکی از اعضای اصلی نیروی سوم محسوب می شد. نیروی سوم نیز خود گروهی بودند که با رهبری خلیل ملکی از حزب توده انشعاب کردند. وثوقی در جایگاه چنین فردی در کتاب خود از رویکردی به شوروی و مسائل آن نگاه کرده است که نه تنها به نوع نگاه حاکم بر جریان نیروی سوم نزدیکی داشته بلکه روی مضامینی متمرکز شده که مشخصا محل بحث و جدل و بروز اختلاف عقیده هایی بود که در نهایت به انشعاب خلیل ملکی و یارانش در زمستان سال ۱۳۲۶ از حزب توده انجامید.
با وجود چنین شرایطی، بی شک وثوقی بروز واکنش های جدی به کتابش را از سوی رفقای دیروز در حزب توده پیش بینی می کرده است؛ اما جالب اینکه وقتی کتاب «مسئله شوروی: واقعیت انکارناپذیر» منتشر شد، مخالفت و انتقاد اعضای درون جریان نیروی سوم کم از واکنش های توده ای ها نبود، کار تا آنجا بالا گرفت که وثوقی از حضور در جریان سوم نیز انصراف داد.
«وثوقی در این کتاب، ضمن پرداختن به آرای منتقدان سوسیالیست اتحاد شوروی، توجه ویژهای به اندیشهها و نظریات مانابندرا ناث روی (۱۸۸۷-۱۹۵۴) دارد. روی، مارکسیست هندی و از پایهگذاران بینالملل کمونیست (کمینترن)، یکی از جدیترین منتقدان کمونیسم روسی و استالینی بود. «مسئله شوروی» به نقد بلشویسم و نظام سیاسی و اقتصادی حاکم بر شوروی میپردازد. بحث دولت و دموکراسی و همچنین سیاست خارجی و صلح سوسیالیستی و حلاجی نظریه ستاد زحمتکشان جهان و … از دیگران موضوعات مورد بررسی در این کتاب است. با وجود نقدهای فراوانی که از موضع چپ به استالینیسم وارد شده، به نظر میرسد «اهمیت تاریخی» را (که در مقدمه کتاب بهعنوان دلیل بازنشر این کتاب بعد از ۶٠ سال آمده) باید در ادامه سنتی خواند که خط سوم را در دهه ١٣۴٠ به نیرویی هوادار اصلاحات حکومت پهلوی تبدیل کرد. این یکی از دو گرایشی بود که بسیاری از نقدها به شوروی (که همزمان با انقلاب اکتبر آغاز شده بود) در مقاطع مختلف به آن دچار شدند: گرایش چپ ملی یا گرایش بینالمللی به سوسیالدموکراسی. »
به زبانی ساده این کتاب حاصل تفکرات کسی ست که از دید رفقای حزبی دیروز منحرف شده. کسی که نمی تواند توجیحات ساده انگارانه گردانندگان حزب توده را قبول کند. نویسنده ماجرای اعطای نفت شمال به کشور شوروی را که قراردادی استعماری مثل دیگر نمونه ها بود که کشورهای غربی به مردم این دیار تحمیل کردند؛ به طرز جالبی روایت می کند. سران حزب توده در توجیه این مسئله می گویند چون حکومت شوروی یک دولت سوسیالیستی است اعطای امتیاز اقتصادی به آن جنبه استعماری ندارد و یک عمل تجاری خالص است!
بر روی جلد نسخه قدیمی کتاب این سؤال درج شده است:
آیا انقلاب اکتبر مسائلی که در جامعه وجود داشت حل کرد؟
دریافتن پاسخ این پرسش در آن روزگار علاوه بر آگاهی نیاز به شهامت نیز داشت. که نویسنده از عهده آن برآمده. کتاب حاضر گذشته از مقدمه ای کوتاه که برای چاپ تازه نوشته شده؛ از یک مقدمه مفصل و ۱۳ فصل تشکیل شده. نویسنده در این فصول با بررسی جنبه های مختلف نظام حاکم بر شوروی به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی خانوادگی کوشیده نشان بدهد چگونه با ساختار انقلابی سوسیالیستی، در واقع نظامی فاشیستی حاکم شده که از جنبه های بورژوازی و کاپیتالیسم و نابرابری نیز در آن قابل رویت هستند، تنها شکل و رنگ عوض کرده اند و از همین روست که آن اهداف که اتقلاب اکتبر شعارش را می داد محقق نشده است.
نقل از الف کتاب
«مسئله شوروی: واقعیت انکارناپذیر»
نویسنده: ناصر وثوقی
ناشر: جهان کتاب، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۶۵صفحه، ۱۴۰۰۰تومان