این مقاله را به اشتراک بگذارید
فرصتی مغتنم برای ورود به دنیای بکت
نگاهی به کتاب «مالون میمیرد» و «دست آخر» اثر ساموئل بکت/ ترجمهی مهدی نوید
حمیدرضا امیدی سرور
نپیوستن به قانون کپی رایت فضای جالبی در کشور ما به وجود آورده، کتابهای عامه پسند هر کدام چند بار ترجمه میشوند چون همه دوست دارند در منافع چنین کتابهایی سهیم باشند، کتابهای کلاسیک ادبیات و آثار شاخص مدرن هم چندین بار به فارسی برگردانده میشوند، حالا شاید برخی از آنها فروش زیادی نداشته باشند، اما ضرر مالی هم ندارند و در عوض اعتبار و منزلتی برای ناشر و مترجم به همراه میاورند.
در چنین احوالی باید کار آن مترجم و ناشر را تحسین کرد که اگر سراغ این آثار میروند، حاصل کارشان فراتر از آن چیزی است که پیش از این دسترس بوده است. ترجمههای مهدی نوید از شاهکارهای ساموئل بکت که اخیرا به همت نشر چشمه به بازار آمده اند، نمونههای بسیار خوبی در این زمینه هستند.
پیش از این کتاب «ننامیدنی» توسط مهدی نوید ترجمه و توسط نشر چشمه منتشر شده بود؛ اثری که توسط مترجمان دیگر هم باعنوان «نام ناپذیر» به فارسی درآمده بود. به تازگی نشر چشمه دو کتاب دیگر بکت «مالون میمیرد» و «دست آخر» را توسط همین مترجم به علاقمندان آثار بکت ارائه کرده است. آثاری که آنها نیز پیش از این ترجمه شده بودند و خود بکت برای ایرانیان با «مالون میمیرد» ترجمه محمود کیانوش معرفی شده بود.
اما حاصل کار مهدی نوید این بار نیز در خور تقدیر و قابل اعتناست. نخست به دلیل کیفیت ترجمههایش که در سطحی بالاتر از سایر ترجمههای خوبی که از این آثار وجود دارد قرار میگیرد. اما مهمتر از بحث کیفیت، ترجمه میتواند تابع برخی سلیقهها نیز باشد و یا در بخشهایی از یک اثر، یک ترجمه بهتر جلوه کند و در بخشی دیگر نیز ترجمهای دیگر؛ آنچه حاصل کار مهدی نوید را در سطحی فراتر قرار می دهد، تعلیقات، پی نوشتها، توضیحات و افزودههای او به این آثار است.
شاید برخی بر این عقیده باشند که همه مخاطبان به دنبال چنین توضیحاتی نیستند و تا این اندازه حرفهای ادبیات را دنبال نمیکنند، چرا با چنین افزودههایی حجم و قیمت کتاب را بالا ببریم؟ این گفته شاید در مورد یک نویسنده کلاسیک که به شیوه متعارف داستانگویی میکند، تا اندازه ای مصداق داشته باشد، اما در مورد نویسندهای هم چون ساموئل بکت که به دشوارنویسی شهره است و معمولا خوانندگان آثارش برای درک این نوشتهها ناگزیر به مراجعه بررسیها و نقدها هستند، جریان کاملا متفاوت است.
بکت نویسندهای است که نزد جویس شاگردی کرده بود، جویس نویسندهای است که در دشوارنویسی سرآمد همگان و افزون بر این نوشتههایش سرشار از اشارات به اسطورهایی برگرفته از فرهنگهای مختلف، داستانهای کتاب مقدس و بازیهای زبانی و… بود. چنین ویژگیهایی در آثار خود بکت نیز فراوان است. از قضا ترجمههای مهدی نوید خود گواهی از همین واقعیتند. همچون آثار خود جویس، آثار بکت نیز گاه به اندازه حجم خود کتاب نیازمند پینوشتها و تعلیقاتی است که برای درک بهتر اثر ضروری به نظر میرسند. از این منظر کار مهدی نوید که رمان «مالون میمیرد» را با حواشی و تعلیقاتی برابر با حجم خود رمان به فارسی برگردانده و با متحمل شدن این دشواری ها کار خواننده علاقمند به آثار بکت را تاحد زیادی راحت کرده جای تقدیر دارد. البته باید گفت پینوشت های اثر پر تعداد نیستند و مترجم ترجیح داده به جای اینکه این توضیحات را در قالب پینوشتهای مکرر به متن بیفزاید و خواندن اثر را دشوارتر کند، در قالب متنی جدا در انتهای اثر به خواننده ارائه کند.
این تعلیقات دایره وسیعی را شامل میشوند، تنها در توضیح ارجاعات متن به اسطورهها و کتاب مقدس و… نیست. نویسنده گاه با اشاره به زندگی بکت، گوشهای از طرز فکر و حتی سلایق ادبی و هنری او را از نکات مبهمی که در اثر بوده رازگشایی کرده و فرصتی برای لذت بردن از نوشتههای بکت فراهم آورده است.
«مالونمی میرد» را انتشارات گروو در سال ۱۹۵۶ به زبان انگلیسی در پانصد نسخه منتشر کرده بود. انتشارات پنگوئن نیز بعد از آن بیست هزار نسخه از کتاب را منتشر کرد که تا سال ۱۹۶۴ تمام شد. انتشارات گروو این اثر را در ۱۹۵۸ با عنوان «سه رمان» به مجموعهای تبدیل کرده بود و بعدتر انتشارات الیمپیاپرس آن را در اکتبر ۱۹۵۹ ، با عنوان "سهگانه" بدون رضایت بکت منتشر کرد. این نکات نشاندهنده سردرگمی خود ناشران در مواجهه با اثری پیچیده بود که نویسنده ترجیح داد با وارونهسازی پیرنگ و دلالتهای فراوان فلسفی در متن تعمدا فضایی را ایجاد کند که هر خواننده ای به راحتی نتواند به دنیای اثر وارد شود. اما مهدی نوید کوشیده در ترجمه این اثر با تعلیقات و حواشی نوشته شده، تا حد امکان این فرصت را برای خواننده فراهم آورد.
در نمایشنامه «دست آخر» نیز مترجم همین شیوه را بکار گرفته است . «دست آخر» را اغلب بعد از «در انتظار گودو» شاخصترین اثر نمایشی بکت محسوب کردهاند. اثری که چهار شخصیت اصلی دارد، تک پردهای است و مهمتر از همه اینکه طرح مشخصی هم ندارد! بنابراین دور از انتظار نیست که مخاطب با اثری پیچیده روبهرو باشد، نمایشنامه «دست آخر» را نمیتوان صرفا از طریق خود متن و بدون آگاهی داشتن از دلالت های ضمنی و استعاری آن و ارجاعاتش به متون دیگر و همچنین مفاهیم بنیادین اندیشه بکت و پیش زمینههای تاریخی و فلسفی این مفاهیم دریافت. اما به هر حال آنکه قصد بهرهمند شدن از آثار بکت را دارد باید این دشواریها را نیز متحمل شود.
از این منظر ترجمه ارائه شده توسط مهدی نوید به روشنی اهمیت خود را نشان میدهد. «دست آخر» به عنوان نوزدهمین کتاب از مجموعه هنر تئاتر نشر چشمه از سه بخش تشکیل شده است. نخست متن خود نمایشنامه، سپس حواشی و تعلیقات که در اینجا نیز تقریبا هم اندازه خود اثر طولانی و جامع است و در نهایت یک زندگینامه خواندنی به قلم دیوید پتی که توسط مترجم به فارسی برگردانده شده و به انتهای کتاب پیوست شده است.
با این اوصاف جدای از خود این آثار واقعا این حواشی و تعلیقات با توجه به سبک پیوستهای که نویسنده برای آنها بکار برده هم خواندنیاند و هم اطلاعات بسیار خوبی درباره این اثر و کلیت جهان آثار بکت ارائه میکنند. از این جنبه اغراق نیست اگر این ترجمهها را فرصتی برای کشف لذت جهانِ پیچیدهِ ادبی بکت محسوب کرد.
به نقل از الف کتاب
«مالون میمیرد» و «دست آخر»
نویسنده: ساموئل بکت
مترجم: مهدی نوید
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۶
۲۶۰ صفحه و ۲۸۵ صفحه، ۲۳۰۰۰ تومان