این مقاله را به اشتراک بگذارید
نگاهی به فیلم «مرد بازنده» ساخته محمدحسین مهدویان
رویکرد جسورانهی فیلمساز بیخطر!
حمیدرضا امیدیسرور
محمدحسین مهدویان را باید از بارزترین چهرهها در میان نسلی دانست که طیف موسوم به فیلمسازان جدید دولتی را نمایندگی میکنند. گروهی که باید حساب آنها را از فیلمسازان نابلد اما پرمدعای چند دهه پیش جدا کرد؛ آرامانگرایانی که شعارهای انقلابی خود را به شکلی نخراشیده و گل درشت توی چشم تماشاگر فرو میکردند. بنابراین حرفشان نه تنها تاثیرگذاری نداشت، بلکه سوژه خندهی منتقدان و تماشاگران جدی سینما بودند.
نسل جدید اما آنقدر هوشیار بود که از هنرمندان زاویهدار بیاموزد و آثاری در راستای جریان حاکم بسازد و تازه ژست رویکردی جسورانه به خود بگیرد. اما در حقیقت برخورداری از امکانات و اجازه کارکردن روی سوژههایی که دیگران امکان نزدیک شدن به آنها را نداشتند، از مهمترین برگ برندههای آنها بود.
فیلمی مثل «مرد بازنده» با داستانی پلیسی و با پس زمینهی چالشهای اجتماعی و فساد سیاسی، بستری است که به خوبی میتواند عیار واقعی سازندهاش را نشان دهد؛ هم از منظر هنری و هم از جنبه ژست سیاسی. نتیجه اما چندان رضایت بخش نیست. فیلم اگرچه از منظر چفت و بست داستانی، ساختاری قابل قبول با روابط علی و معلولی کم و بیش پذیرفتنی برخوردار است. ولی ضعف شخصیت پردازی، بخصوص در ارائه شمایلی کهنه و کلیشهای از یک پلیس باهوش اما در هم شکسته و ناکام در روابط خانوادگی؛ وهمچنین ریتم کند و خسته کننده فیلم آن را از یک درام جنایی شهری ججذاب و تاثیرگذار دور انداخته اند.
در جایی از فیلم بازپرس به یکی از شخصیتها میگوید چرا جویده جویده و ناقص حرف میزنی؟(نقل به مضمون) از قضا این دقیقترین توصیف درمورد خود فیلم و ارجاع های به اصطلاح منتقدانه سیاسی و اجتماعی آن است. مهدویان همینطورگنگ، محافظهکار و جویده جویده حرف میزند. کاملا بیخطر، به دور از آن ژستهای جسورانه در فیلمهای قبلی او دیدهبودیم. بی هدف و سرگردان دست مثل شخصیت اصلی فیلم که معلوم نیست حرف حسابش چیست. منتقد است یا ناراضی؟ شاید هم باارجاع دادن فساد به برخی آقازادههایی که دیگر مهره سوخته به حساب میآیند، قرار است ماله بکشد به آن فساد سیستماتیکی که هرکجا دست بگذاری هیبتش پیداست.
مرد بازنده را باید ضعیف ترین فیلم کارنامه سازنده اش دانست که با یک سیر نزولی در حرکت است.