رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نگاهی به یک گفتگوی بلند با ابراهیم گلستان / مهین میلانی

1 Comment

  • Manu Darvish
    ارسال شده 23 سپتامبر 2023 در 9:01 ب.ظ

    وقتی گلستان به سیروس جان علی نژاد ما می گوید “مولوی فوق العاده است، اما درست نیست. همین شعر معروف “بشنو از نی چون حکایت میکند / از جدایی ها شکایت میکند”، نی که شکایت نمیکند. نی را یکی میگذارد روی لبش، فوت می کند. ” نشانگر همان شبه روشنفکری چپی است که خود را فراتر از دیگران می دیدند, و اگر او به شاملو اشاره میکند که بدون دانستن یک کلمه زبان بیگانه , از ۷ زبان “ترجمه” دارد, آل احمد و آن براهنی را می یابیم که چگونه بر گلستان می تازند که با گرفتن پول از انگلیسی ها چگونه خود را قهرمانی پوپولیست می سازد. گلاستن با این گفته نساهن میدهد که با زبان استعاره و تجرید نا آشنا ست و باید حرفی بزند که “عوام ” درک کنند. از همین دیدگاه ها بود که مهدی بازرگان ها و صادق قطب زاده ها آنگاه سیاستمداران ما می شوند و بر خدعه آقا مهر صحه می گذارند, و احسان طبری های به ظاهر اندیشمند و دکتر کیا نوری های به ظاهر مبا رز راه حقوق کارگران و زحمتکشان جهان را هم به منجلاب خود می کشند. این نیز سرچشمه در آن دارد که همه آنها “من” بودند, چون هرگز “ما” را نمی شناختند. اینان هرگز به گرد پای صادق هدایت که هم فرهنگ و تاریخ میهن خود را می دانست و هم زبان علویه خانم را نخواهند رسید. من توفیر چندانی میان ابراهیم گلستان با بقیه نامبردگان نمی بینم , مگر آنکه به گفته مسعود فرزاد “او به راه راست رفت و پولدار شد “.!
    (۱) ؛ هدایت مرد و فرزاد مردار شد / مینوی به راه راست رفت و پولدار شد .

ارسال نظر