رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: مهین میلانی

مهین میلانی در واکنش به نوشته دکترعزّت مصلی نژاد درباره کتاب “صدرالدّین الهی دستم بگرفت و پا به پا برد…”

نقد، نقد هوشیارانه، نقد از جانب کسانی که باسوادند، یعنی تاریخ و اجتماع و فلسفه از دغدغه های اصلیشان است، و کسانی که چندوجهی اند و جانبداری نمی کنند، در ایرانِ امروز، مهمترین تلاشی است که باید صورت بگیرد. و جامعه ی ما به شدت در این زمینه کم کار می کند

ادامه مطلب

عمران راتب؛ فرارَوی از اراده، و برگشت جاودانی

تراژدی اساسی ترین ویژگی هستی است”. این را نیچه گفت و برای اینکه تراژدی را قابل رؤیت کند می بایست یک قهرمان تنها بسازد. و زرتشت را ساخت. و نام زرتشت را به او داد زیرا معتقد بود که در نگاه پارسِ باستان زمین را هم چون در یک کلیت می دیدند

ادامه مطلب

نگاهی به «صدرالدین الهی دستم بگرفت و پا به پا برد….» اثر مهین میلانی

بیش از نیم قرن پیش، زمانی که در تهران دانشجو بودم، با قلم دکتر صدرالدین الهی آشنا شدم. در آن زمان مجادله ی بین عبدالرحمان فرامرزی و دکتر الهی در محافل روشنفکری ایران جنجال آفریده بود. همانطور که خانم میلانی در کتاب بالا نوشته است، دکتر الهی “یک آدم مدرن بود” و طرفدار سرسخت شعر…

ادامه مطلب

نگاهی به یک گفتگوی بلند با ابراهیم گلستان / مهین میلانی

این مصاحبه ی طولانی حدود بیست سال پیش از انتشار، یعنی در ۸۰ سالگی ابراهیم گلستان توسط سیروس علی نژاد سردبیر مجله ی آدینه در سال های ۶۰ و ۷۰ در چند روز انجام گرفت و سال گذشته (۱۴۰۰) در صد سالگیِ وی از طریق انتشارات آسو(دفترهای آسو ۱۷) به صورت کتاب در صد صفحه…

ادامه مطلب

یادداشتی بر کتاب “سبکی غیر قابل تحمل هستی” از میلان کوندرا / مهین میلانی

سَبُک یا سنگین. پارمِنیدز می گوید: سَبُکی مثبت است. سنگینی منفی. و فلاسفه از آغاز تا اخیر هرکدام نگاه خاص خود را در این ساحت یا ساحت های مرتبط دارند. کوندرا در  کتاب “سَبُکیِ غیرقابل تحملِ هستی” یک دانای کل است به زبان اول شخص که در مقدمه ی کتاب “بازگشت جاودانی” نیچه را بن…

ادامه مطلب

صدر الدین الهی

ماجرای یک گفتگوی ناتمام/ صدرالدین الهی و فروغ فرخزاد

۲۹ دسامبر ۲۰۲۱ ، روزی که استاد و پدر بی همتایم، دکترصدرالدین الهی، این روایتگرِادبیات و تاریخ نگارِ نسل سال های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ “رفت”، مصادف شد با سالروز تولد فروغ فرخ زاد. صدرالدین الهی قبل از نوروز سال ۱۳۴۵، یعنی یک هفته قبل از مرگ فروغ فرخزاد مصاحبه ای با او در…

ادامه مطلب

در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود/ مهین میلانی

حس کردم دارم راجع به گذشته از او می نویسم. این را نوشت. آن را پست کرد. بعد با کس دیگر که حرف می زدم می گفتم او این کار را می کرد یا آن کار را. فکر هم می کردم او را در گذشته می دیدم از نزدیک. حالا برایم هم چون آدم مرده…

ادامه مطلب

«کنسرت» در «پایان پائیز»؛ دادگاه دموکراتیک مجازی!/ مهین میلانی

گاهی خبرهایی می‌شنوی که ابتدا باور نمی‌کنی. به خود می‌گویی: حتما شوخی است! اما بعد که دقت می‌کنی، می فهمی نه تنها شوخی نیست که از قضا خیلی هم جدی است و می‌تواند در عادات یا ویژگی های مبتذل هر یک از ما ریشه داشته باشد

ادامه مطلب

عمران راتب؛ فرارَوی از اراده، و برگشت جاودانی / مهین میلانی

این مقاله به مناسبت دومین سالمرگ این پژوهنده‌ی فلسفه نوشته شده است. عمران راتب (۱۹۹۱-۲۰۱۸) نقش تعیین کننده ای در افزایش سطح دانش و در رشد اشتیاق جوانان افغانستان در مطالعه و پژوهش فلسفه و ادبیات و هنر داشت.

ادامه مطلب

سینا سرکانی رفت. «مردی که همیشه شاعر بود» / مهین میلانی

فرامرز پورنوروز که از پشت تلفن حس کرد دارم جان از بدن تهی می‌کنم، گفت هنوز معلوم نیست، من چیزکی جایی خواندم، چه بسا اشتباهی شده است. محمد محمدعلی تلفنش وصل نمی‌شد

ادامه مطلب

«شیطان وجود ندارد» نگاتیوی که خود را نفی می‌کند/ مهین میلانی

در گزارۀ “شیطان وجود ندارد” آن قدرت نهایی موجود است که در زبان و در مرگ وجود دارد. در دو جایی که بشر در آن اسکان می‌گزیند. و آن قدرت “نگاتیویتی” است. به اعتبار هگل هستی “آن چیزی است که نیست و نیست آن چه که هست” و به گفتۀ هایدگر “کسی که نگهدارندۀ نگاتیویتی…

ادامه مطلب

اسکار ۲۰۲۰؛ بازتاب حیات وحش و خشونت برهنه جهان / مهین میلانی

گفتند فیلم “انگل” (Parasite) امسال آبروی اسکار را خرید. فیلمی که توسط یک white غربی ساخته نشده بود و توانست برنده ی اول شود. به خودشان شک دارند. که اگر برفرض یک رنگین پوست جایزه نبرد گویا آنها باید منتظر حک انگ نژادپرستی بر پوست خود شوند.

ادامه مطلب

دلم برای زندگی تنگ شده/ ن گاهی به رمانِ «دیرمات» از سعید منافی

راویِ “دیرمات”، در گرداب جغرافیا به گروگان گرفته شده، سر به فغان است. از زمین و آسمان می گوید که نیست و “نه گنجشکی و نه پروازی”. انتظار نداشته باشیم قصه ای بخوانیم که ماجراها ما را به دنبال خود بکشد. نه به این دلیل که ماجرا را از اوائل قصه می دانیم. داستانی به…

ادامه مطلب

اسطوره ی Ex-nihilo از هیچ! / مهین میلانی

کتاب “Le Cimetière De Verre” در اصل به فارسی نوشته شده اما هنوز اقبال نشر بیرونی نیافته است. چه بسا بزودی آن را در بازار کتاب ببینیم. من کتاب را به زبان فرانسه خواندم که نشر Babel آن را در سال ۱۹۱۴ در فرانسه منتشر کرد. “Le Cimetière De Verre” یعنی “گورستان…

ادامه مطلب

عمران راتب، «لکه» و «چیز جنایت‌کار» / مهین میلانی

عمران راتب، دانشمند و متفکر از حیطه‌ی بامیان افغانستان در ۲۸ سپتامبر ‌۲۰۱۸، دو روز پیش از این‌که ۲۷ سالگی‌اش را به پایان برساند، بر اثر ایست قلبی، جامعه‌ی فرهنگی فارسی‌زبان را در فلسفه و نقد ادبیات و هنر با مرگ تراژیک و فاجعه‌آمیز نابهنگام خود ترک گفت.

ادامه مطلب

باربی مهاجر/ در بابِ جایزه ی گُنکور به مریم مجیدی / مهین میلانی

جایزه ی گُنکور سال ۲۰۱۷ به کتاب “مارکس و عروسک” مریم مجیدی داده شد. من این جا روی سخنم به طور عمده سو دارد به این بیناد فرهنگی بسیار ارزشمند فرانسوی گُنکور که در سال های اخیر همراه با دیگر جایزه دهندگان جهانی در ساحت ادبیات و فیلم، به جای اینکه ارزیابی بر اساس شایستگی…

ادامه مطلب

پارادوکس “نوستالژی” در محسن نامجو / مهین میلانی

آنچه می خوانید تحلیلی است از مهین میلانی درباره سخنرانی محسن نامجو در ونکوور کانادا که برای مد و مه نوشته شده است. نامجو نیاز به معرفی ندارد، آوازه خوانی متفاوت و اهل کتاب که از دغذغه های اجتماعی خود درباره هنر و هنرمند در ایران و خارج از ایران گفته است و مهین میلانی…

ادامه مطلب

فراز و فرود یک زندگی / گفت‌وگوی مهین میلانی با فرخنده حاجی‌زاده

قصه‌ی زنی که ترس از «آبرو» تمام زندگی‌اش را پر می‌کند. ناآشنائی به مسائل جنسی در نوجوانی او را در منگنه می‌گذارد. می‌شود اسیر خانواده، سپس اسیر شوهر. به زور او را شوهر می‌دهند. عشق به بچه‌ها او را در تنگناهای اسارت باقی می‌گذارد و دستش را می‌بندد برای انجام هرخواسته‌ای

ادامه مطلب

یادداشتی بر اتوفیکسیون های سرژ دوبرُوسکی / مهین میلانی

اعتبار واژه ی “اتوفیکسیون” از آن سرژ دوبروسکی است. “لوژون” معتقد بود امکان ندارد بتوان داستانی خلق کرد که به عنوان فیکشن (تخیل) پذیرفته شود در زمانی که راوی – پروتاگویست هر دو در کار نویسنده به یک نام نامیده می شوند. و این کاریست که دوبرُوسکی دقیقن انجام داد.

ادامه مطلب