این مقاله را به اشتراک بگذارید
تحملِ دیگری یا گریز از دیگری در رمان دستگاه گوارش
به گزارش مدومه به نقل از ایبنا، رمانِ کوتاهِ «دستگاهِ گوارش» نوشته آیین نوروزی روایتی از سفر پدر و پسری عجیب به آلمان است. آیین نوروزی که پیش از این بهخاطرِ داستانهای کوتاهش جوایزی معتبر از آن خود کرده در اولین کارِ بلندش طنز و جهانِ غافلگیرکنندهاش را در هم تنیده تا داستانِ این پدر و پسر را بسازد.
رمان درباره پسرِ جوانی است که ماشینش در یک تصادف مشهور در یکی از اتوبانهای تهران له شده است. از قضا او باید همراه پدرش به آلمان برود برای انجامِ عملی عجیب روی تنِ پدر، عملی روی رودهی کوچک که نقطهی کلیدی طنزآلود داستان است. در این سفر است که قهرمانِ نوروزی عملاً با جهانی روبهرو میشود که مملو از بدایع است و او چندان نمیتواند این دگردیسی را تاب بیاورد و همین موجب میشود تکههایی از هویتِ پنهانِ او و پدرش که انگار آبوهوای فرنگ به او ساخته، برجسته شود که اساسِ وجودشان را آشکار میکند.
آیین نوروزی در دستگاه گوارش راوی توانمند لحظههایی است که در عینِ ساده بودن پیچیدگیهای مضطربکنندهی حیات را آشکار میکنند. تحملِ دیگری شاید یا گریز از دیگری. رمانی که شاید در ستایش تنهایی باشد و به بودن در شرایطی که انگار بیشتر راهها به ذهن ختم میشوند. ذهنی که تناقضهای جهانیهای اطراف او را بیشتر در خود فرو میبرند.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «چند وقتی هست که من و بابام معروف شدهایم. بهجز دوربین مداربستهی پلیس، یکی هم با موبایل از ما و بقیه فیلم گرفته و گذاشته توی اینترنت. حتا دو سه تا مجلهی زرد ـ نمیدانم از کجا ـ آدرس من را پیدا کردهاند و چند روز پیش ایمیل زدند تا دربارهی تصادف برایشان توضیح بدهم. حالا دیگر به گوش همهی بینندگان تلویزیون یا اعضای گروه چندشآور وایبر رسیده که یک بنز کروک، ساعت دوازده و نیمشب با سرعت ۱۷۰ کیلومتر خورده به گاردریل و هر چهار سرنشینش از ماشین پرت شدهاند بیرون؛ هر کدام به یک طرف.
در فیلمِ دوربین بزرگراه، بنز بعد از گاردریل میخورد به یک ۲۰۶ نقرهای. آن ۲۰۶ مال من بود؛ نتیجهی چهار پنج سال کار کردنم. البته هنوز هم هست ولی جلو بدنهاش تقریباًجمع شده و گوشهی تعمیرگاه افتاده و میخواهم بفروشمش. خودم هزار بار فیلم پلیس را دیدهام. دیدنش همهجوره برای من وحشتناک است اما نمیتوانم جلو خودم را بگیرم. توی همان چند لحظهای که پلیس پخش کرده، چهار نفر جلو چشمم مُردند. فیلم سیاهوسفید است. همه چیز از دور ضبطشده و پرت شدن هیچکدام دیده نمیشود، اما من حداقل مردنِ دو نفرشان را توی همان چند ثانیه دیدم. بابام میگوید آن دوتای دیگر را هم او دیده ولی من باور نمیکنم. تا جایی که یادم میآید تمام راه فقط داشت به خاطر دلپیچهاش آهونال میکرد.»
کتاب «دستگاه گوارش»، اثر آیین نوروزی در ۸۳ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهبهای ۸ هزار تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است.