رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: بازخوانی داستان

بازخوانی داستان (۵): «یک روز عالی برای موز ماهی» اثر سالینجر

نود و هفت تبلیغات‌چی نیویوركی توی هتل بودند و خطوط تلفنی راه دور را چنان در اختیار گرفته بودند كه زن‌ جوان اتاق پانصدوهفت مجبور شد از ظهر تا نزدیكی‌های ساعت دوونیم به انتظار نوبت بماند. اما بی‌كار ننشست. مقاله‌ای را با عنوان “جنس یا سرگرمی است...یا جهنم” از یك مجلة جیبی بانوان خواند. شانه…

ادامه مطلب

بازخوانی داستان (۴): «داس» اثر ری برادبری

جاده که مانند سایر جاده‌های از وسط دره و بین زمین‌های سنگلاخ و لم یزرع، درختان بلوط و از نزدیک گندم‌زاری وحشی و تک افتاده می‌‌گذشت پس از عبور از کنار خانه سفید کوچکی که در میان گندم‌زار بود چنان‌ که گوئی ادامه‌اش بی‌فایده است ناگهان به پایان رسید. اهمیت نداشت چون آخرین قطره بنزین…

ادامه مطلب

بازخوانی داستان (۳): «کنار دریا» اثر آلن رب گریه

سه بچه دارند کنار دریا راه می‌روند. دست همدیگر را گرفته‌اند و در کنار هم پیش می‌روند. تقریباً هم قداند، شاید هم سن باشند: حدود دوازده. ولی بچه وسطی کمی‌از آن دوتای دیگر کوچک‌تر است. غیر از این بچه‌ها هیچ کس در کنار دریا نیست. ساحل نوار نسبتاً پهنی است که نه سنگ‌های پراکنده‌ای در آن…

ادامه مطلب

بازخوانی داستان (۲): «میهمان» اثر آلبر کامو

معلم دو مرد را نگاه می‌کرد که در سربالایی به سوی او پیش می‌آمدند. یکی سوار بر اسب و دیگری پیاده بود. آن‌ها از لا به لای  تخته سنگ ها در میان برف هایی که تا چشم کار می‌کرد بر دامنه وسیع جلگه مرتفع و متروک دیده می‌شد آهسته آهسته و به زحمت پیش می‌آمدند.…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۲۴): «سبز مثل طوطی، سیاه مثل کلاغ» اثر هوشنگ گلشیری

آخرین داستان آدینه امسال را اختصاص دادیم به اثری از هوشنگ گلشیری، نویسنده ای که در بیست و پنج سال پایانی حیات خود، مهمترین و در عین حال تاثیر گذارترین نویسنده ایرانی بود؛ تاثیر گذاری‎ای که همچنان ادامه دارد و چه بسا پررنگ‎تر از گذشته نیز محسوس است. علت واضح آن نیز نه تنها حضور…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۲۳):«آیینه» اثر محمود دولت آبادی

از نسل نویسندگان شاخصی که آثار بزرگ و ماندگاری در ادبیات داستانی معاصر ایران خلق کردند، حالا تنها محمود دولت آبادی مانده که «کلیدر»ش و ایضا «جای خالی سلوچ» او بر تارک ادبیات داستانی ایران می‎درخشند. دولت آبادی هرچند که با رمانهایش درادبیات ایران شهره است، اما داستانهای کوتاهی نیز نوشته که البته بیشتر به…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۲۲): «زنی که مردش را گم کرد» اثر صادق هدایت

داستان بیست و دوم آدینه را نیز اختصاص دادیم به اثری معروف از صادق هدایت که از مجموعه داستان سایه روشن انتخاب شده، داستان کوتاه « زني كه مردش را گم كرد » آنقدر معروف هست که بی‎نیاز از معرفی باشد، پس بدون توضیح اضافی می‎رویم سراغ خود داستان، فقط این اشاره ضروری به نظر…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۲۰): «سه قطره خون» اثر صادق هدایت

بیستمین داستان آدینه "مد و مه" مصادف شد با سالروز تولد صادق هدایت و هفته‎ای که به نام او مزین کردیم، به همین دلیل به سراغ یکی از معروف‎ترین داستانهای او رفتیم، داستانی  به نام "سه قطره خون" که از کتابی به همین نام انتخاب کرده‎ایم. زمان نگارش این داستان به سال 1310 برمی‎گردد، سالهایی…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۱۹): «جزیره» اثر غزاله علیزاده

بیست و هفتم بهمن ماه مصادف است با سالروز تولد غزاله علیزاده که در 27 بهمن ماه 1325 در مشهد به دنیا آمد و در 21 اردیبهشت 1375، در جواهرده رامسر به زندگی خود پایان داد. به همین مناسبت نوزدهمین داستان…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۱۸): «انتری که لوطی‎اش مرده بود» اثر صادق چوبک

داستان آدینه (18): «انتری که لوطی‎اش مرده بود» اثر صادق چوبک برای انتخاب داستان آدینه‎های هجدهم «مد و مه»، به سراغ یکی از چهره‎‎های نامدار ادبیات داستانی که بعد از قریب به شش دهه از نوشتن نخستین داستانهایش، هنوز خواندنی و جذاب می‎نماید و این کیفیتی است که در آثار انگشت شمار نویسندگان ایرانی‎ می‎توان…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۱۵): «کلاس درس» اثر غلامحسین ساعدی

امروز 24 دی ماه 1389، غلامحسین ساعدی هفتاد و پنج ساله شد. در حالی که قریب  بیست و پنج سال است که روی در نقاب خاک کشیده. مرگی که بسیار تلخ و جانگداز بود چرا که ساعدی در تنهایی و غربت با زندگی وداع کرد، آن هم در زمانی که سخت دلتنگ وطن بود و…

ادامه مطلب

داستان آدینه(۱۴): «خواب خون» اثر بهرام صادقی

برای انتخاب چهاردهمین داستان آدینه‎ی «مد و مه» به سراغ بهرام صادقی رفتیم،  این نویسنده بی همتا در ادبیات داستانی معاصر که با کارنامه‎ای به لحاظ کمی، کوچک اما به لحاظ کیفی بزرگ، جایگاهی منحصر به فرد در ادبیات داستانی این دیار دارد و با وجود گذشت قریب به نیم قرن از زمان نوشته شدن…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۱۳): «تولد» اثر اسماعیل فصیح

اسماعیل فصیح به رمان نویسی شهره بود، اما چند مجموعه داستان هم داشت که اگرچه در میان آنها نمونه‎هایی قابل اعتنا  هم می‎شد یافت، ولی این داستانها اغلب در زیر سایه رمانهای مشهور و البته محبوب این نویسنده چندان به چشم نیامدند. پس داستان آدینه‎ی این هفته‎ی‎ «مد و مه» را به داستان کوتاهی از…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۱۲): «مست» به قلم درویش (جعفر شریعتمداری)

بعد از دو هفته که داستانهای آدینه «مد و مه»، به شکلی مناسبتی انتخاب شده بودند، این هفته دوباره به روال سابق برگشتیم و کوشیدیم، به سراغ یک نویسنده برویم که این سالها کمتر نام و نشانی از او برجای مانده، هرچند که در زمان فعالیت او به عنوان داستان‎نویس نیز کمتر کسی از نام…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۱۰): روایت ظهر عاشورا در مقتل «لهوف»

جمعه‎ها در «مد و مه» یک داستان داریم به همراه معرفی مختصر نویسنده آن، تحت عنوان داستان آدینه. به تناسب حال و هوای عاشوایی این روزها مناسب دیدیم که داستان آدینه‎ی این هفته را نه به بازخوانی یک داستان که به بازخوانی یک روایت مستند از واقعه کربلا، اختصاص دهیم به بخش‎هایی از یک مقتل.…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۹): «مه دره و گرد راه» اثر مهشید امیرشاهی

نهمین داستان آدینه «مد و مه» را به اثری از مهشید امیرشاهی اختصاص دادیم، نویسنده‎ای که در سالهای پیش از انقلاب، چند مجموعه داستان منتشر کرد که آثار قابل اعتنایی بودند، و از او چهره نویسنده‎ای مستعد را به نمایش گذاشتند. او سالهای پس از انقلاب را در خارج از کشور زندگی  و آثاری نیز…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۸): «ساندویچ»؛ به همراه «حکایت مسافری که چمدانهایش را باز نکرد»

«یک نویسنده یک داستان» این هفته را به دلیل مصادف بودن آن با سالمرگ دکتر غلامحسین ساعدی، به داستان کوتاه «ساندویچ» اثری از این نویسنده بزرگ و فراموش نشدنی اختصاص دادیم، نویسنده‎ای که دردمندانه زیست و دردمندانه با زندگی وداع کرد. در کنار این داستان یادداشتی هم درباره ساعدی خواهید خواند، با عنوان: «حکایت مسافری…

ادامه مطلب

داستان آدینه(۷): «آئینه شمعدان طلا» از حسینقلی مستعان

هفتمین داستان آدینه «مد و مه» را به یک پاورقی نویس دیگر اختصاص دادیم، کسی که پاورقی‎ «آفت» را در میانه دهه سی در مجله «تهران مصور» نوشت، به دلیل اقبال در میان مردم، شش سال (بیش از 300 قسمت) ادامه یافت، شاید امروز باورش سخت باشد، اما برخی از علاقمندان این پاورقی، همانجا کنار…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۵): «یک روایت عشق» اثر عباس نعلبندیان

زن نشسته بود و برق چشمانش اتاغ را پر كرده بود. ولي مه آمد. مرد كمي صبر كرد تا موج مه بگذرد، چون اگر در اين حين حركت مي‌كرد، بي شك به چيزي مي‌خورد. شايد هم چيزي مي‌شكست... مه رفت. مرد گفت: شما كه هستيد؟ از كجا آمده‎ييد؟ زن گفت: صبر كن چيزي نگو! مرد…

ادامه مطلب

داستان آدینه (۴): «قرعه آخر» اثر منوچهر شفیانی

چند خانه كوچك، درهم برهم، كه بيشتر شبيه لانه بودند و جور زمانه پشت آن‎ها را خميده كرده بود، مثل چند زخم داغمه بسته توي دل يك پهنه وسيع به نام «ظلم آباد» جا داشتند. اين خانه‌ها باقي مانده ده بزرگي به نام «حسين آباد» بود كه سابقا در تمام آن خطه به خرمي و…

ادامه مطلب