رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: محمدرضا کاتب

نگاهی به کتاب «بالزن‌ها» اثر محمدرضا کاتب/ هوشیار مجتبوی

این طور که بویش می‌آمد هنوز کار ما با آن بیل تمام نشده بود و این قضیه ادامه داشت. به زحمت بلند شدم. بیل را برداشتم و رفتم سمت ماشین. عجیب بود چون قبلش فکر می‌کردم رفته‌ام سمت ماشین. فکر کنم دفعه‌ی اول ذهنی رفته بودم سمت ماشین. این طور قاتی کردن‌ها بیشتر اوقات ربط…

ادامه مطلب

یادداشتی درباره رمان «چشمهایم آبی بودِ» محمدرضا کاتب

کاتب، برخلاف شیوه متعارف داستان‌نویسی در سال‌های اخیر، شخصیت‌ها را معرفی نمی‌کند. ماجراها هم پیوند بی‌واسطه‌ای با تجربه‌های از قبل معلوم مخاطب ندارد. در این رمان، با آمیزه‌ای از خشونت خانگی، هنر، تجربه‌های دردبار تن رو‌به‌رو هستیم.

ادامه مطلب

نقدهایی بر رمان «بی‌ترسی» نوشته محمدرضا کاتب

«بی ترسی» محمدرضا کاتب، بعد از «خوف» شیوا ارسطویی، دومین رمانی است که با مضمون ترس به انتشار درمی آید. هر نوع نتیجه گیری کلی بر مبنای صرفا انتشار دو کتاب، علی الاصول کار سنجیده ای نیست. اما دست کم می توان تحول مضمون شناسی داستان نویسی را بر مبنای مخرج مشترکی به نام «ترس»…

ادامه مطلب