سراسر داستان «مد و مه» نمایشگاه تضادها و دگرگونی هاست و راوی متوجه این دگرگونی هاست و به همین خاطر در سطح نمانده و به اعماق می اندیشد که ورای ظاهر نهفته است. او در مقابل گفته پاسبان که: «همیشه یکی اینجا هس. ما نوبتی هسیم… اینجا همیشه مواظب می خواد، اینجا همیشه مواظب داره…»…
در روزهای گذشته حسن کیائیان (مدیریت نشر چشمه) در پاسخ به شایعاتی پیرامون نحوه انتشار آثار نویسندگان جوان و تازه کار در نشر چشمه، یادداشتی کوتاه در کانال نشر چشمه منتشر کردکه در کانال مد و مه نیز منعکس شد. یکی از خوانندگان در واکنش به این یادداشت نکاتی را مطرح و برای انتشار…
دیدن برخی چیزها گاه باعث خوشحالی و تشویق آدم می شود، اینکه اگر زحمتی می کشی بی اینکه بازده مالی برای تو داشته باشد (بگذریم که باید برایش هزینه هم بکنی!) ، لااقل برخی قدردان آن هستند . حکاست این دوستان اصفهانی که به مد و مه لطف داشته اند از این دست لحظات زیبا…
مدومه با نما و رویه ای جدید رو نمایی شد
ابراهیم گلستان چهره ای ست یگانه در تاریخ ادبیات داستانی معاصر و همچنین تاریخ سینمای این دیار خاصه سینمای مستند، از معدود کسانی که اگر چه به یک حوزه از هنر بسنده نکرد و تجربه ی کار در حوزه ای دیگر را نیز به کارنامه خود افزود، اما در هر دو نیز از سرآمدان بود،…
مدخل:
همانطور كه پيشبيني ميشد، اولين قسمت از اين پاورقي با استقبال بسيار خوبي همراه شد، استقبالي كه البته بيش از هرچيز به دليل كمك دوستاني بود كه لطف كرده و و اين مطلب را مورد حمايت حود قرار داده و آن را لينك دادند. درواقع اين كاري كه بچههاي «مد و مه» انجام دادند،…
جايزه نوبل چه اعتبار گذشته را داشته باشد يا نه، لااقل در حوزه ادبيات (بهويژه از نوع داستانياش) زندگي نويسنده را از جنبههاي گوناگون دگرگون ميكند و شهرتي فراگير و بسيار برايش به همراه ميآورد كه كمتر از را نويسندگي ميتوان به آن رسيد. زيرا برنده شدن در نوبل آنقدر كنجكاوي برميانگيزد كه آثار آن…
در جمع كوچكي كه ارتباطي مستمر با «مد و مه» دارند، قرار بر اين گذاشته شد كه در آخر هر هفته يك يادداشت كوتاه داشته باشيم كه در آن صميمانه با مخاطبان احتمالي اين دفتر سخن بگوييم. ياداشتي كه در آن ميتوان از نكات گوناگوني سخن گفت، از آنچه ميكوشيم در «مد و مه» به…
يك-
اگر چه به مثابه آن كودكي كه تازه روي پاهاي خود ايستاده و نخستين گامهايش را برمي دارد، ما نيز در ابتداي راهيم و هنوز با آنچه بايد فاصله اي محسوس احساس مي كنيم، اما شوق حضور در فضاي عطراگين ادبيات ما را به حركت وا ميدارد، تا با سرعت به سمت ايده آل…
سخن اول/
به زعم ما حكايت اين دفتر در آغاز گشايش در حكم روي پا ايستادن كودكيست در آستانهي به راه افتادن، كودكي كه به هنگام برخاستن بر آنچه كه ميانديشد ميتوان تكيه كرد، دست دراز ميكند. چون ما كه ناگزير دست ياري به سوي كساني دراز كرديم، كه ميپنداشتيم، دغدغه و عشق به ادبيات…