این مقاله را به اشتراک بگذارید
یک کمدی تلخ
درباره نمایشنامه «درد خفیف»
هارولد پینتر، نمایشنامه نویس، بازیگر و کارگردان انگلیسی است که نخستین آثار او در رده تئاتر ابزورد قرار می گیرند. پینتر برای اهالی تئاتر نویسنده ای آشناست، یکی از ستون های درام مدرن در جهان محسوب می شود و آثارش در سطح جهان بارها و بارها چاپ و اجرا شده اند. به تازگی نمایشنامه «درد خفیف» با ترجمه «شعله آذر» توسط انتشارات بوتیمار از این نویسنده منتشر و راهی پیشخوان کتابفروشی ها شده است. آدم های این نمایشنامه یک زن و شوهر مرفه هستند با یک فروشنده دوره گرد که ظاهرِ ژولیده و سکوت پیوسته او، مشغله ذهنی این زن و شوهر به نام های ادوارد و فلورا می شود. پینتر با مساله نور و تاریکی درگیری قابل توجهی دارد و این مساله در اغلب آثارش به چشم می آید، از جمله در «درد خفیف» که به شکلی مثال زدنی در دلِ متن با روشنایی و تاریکی درگیری ایجاد می کند. بخش پایانی این کتاب یک یادداشت تحلیلی از مترجم درباره آثار پینتر و به خصوص این نمایشنامه با خود همراه دارد. شعله آذر در این یادداشت با اشاره به «تهدید» به عنوان مضمون مشترک اغلب آثار پینتر و سکوت فروشنده دوره گرد این نمایشنامه به مثابه نشانه این تهدید می نویسد: «سکوت موحشی که در پیرمرد تجسم یافته، فلورا را نیز مانند همسرش به نابودی مطلق می کشاند و او را دچار کوری از نوع دیگری می کند. این شومی ناشناخته که به ظاهر، بیرون در، انتظار آن دو را می کشد، تجلی حس ناامنی، ترس و تهدید و در انتها مرگ است که به دعوت ادوارد و در یک فرافکنی خارق العاده احضار می شود». از هارولد پینتر تاکنون نمایشنامه های «اتاق و بالابر غذا»، «اتاق و پیشخدمت گنگ» (مستخدم ماشینی)، «ازخاکستر به خاکستر»، «زبان کوهستانی»، «ایستگاه ویکتوریا، صداهای خانواده»، «بازگشت به خانه»، «پیشخدمت»، «جشن تولد»، «خیانت»، «در جست وجوی زیمان از دست رفته»، «آسایشگاه»، «روزگار قدیم»، «زیرزمین»، «سرایدار»، «شبی بیرون از خانه»، «صدای پا»، «فاسق»، «کلکسیون»، «کوتوله ها»، «مدرسه شبانه» و «یادداشت کوئیلر» از وی به فارسی ترجمه و منتشر شده اند. شعله آذر (متولد ١٣۴۶) نویسنده و مترجمی است که ترجمه بیش از ١٠ عنوان کتاب را در کارنامه خود دارد. بعد از نمایشنامه های «پیشخدمت»، «خیانت»، «جشن تولد»، «درد خفیف» چهارمین نمایشنامه ای است از پینتر که با ترجمه وی منتشر می شود. در بخشی از این نمایشنامه می خوانیم: « فلورا: تو ازش می ترسی/ ادوارد: نه نمی ترسم. / فلورا: تو از یک پیرمرد مفلوک می ترسی. آخه چرا؟/ ادوارد: نمی ترسم!/ فلورا: ولی اون فقط یه پیرمرد مفلوک و بی آزاره».
درد خفیف
هارولد پینتر
ترجمه شعله آذر
نشر بوتیمار
چاپ ١٣٩٣
****
مبارزه از مسیر حافظه
درباره «گرسنگی و ابریشم»
میثم غفوریان صدیق
«گرسنگی و ابریشم» مجموعه ای از ١۴ مقاله اثر نویسنده آلمانی تبار رومانیایی هرتا مولر است. این مجموعه که از این رو که در پایان یا آغاز هیچ کدام از مقالات تاریخی وجود ندارد، نمی تواند زمان دقیق نوشتن فصول را به مخاطب نشان دهد، لاجرم به خاطر نوع نگارش، زبان به کار گرفته شده و محتوای اثر، این مطلب روشن است که این بخش ها و مقالات در زمان های متفاوتی نوشته شده است.
مولر در این مجموعه کوشیده است تا با استفاده از تجربه زیسته خود و ادارک حافظه، آن چنان که خود به آن باور دارد، یعنی از راه جزییات به مبارزه آنچه ترس فرد یا افراد از دولت ها یا ایدئولوژی ها می نامد برخیزد. مولر در بخش های مختلف این مقالات با ارجاع به مفاهیمی چون ترس، دیگری (یا مفهوم غریبگی)، آرمان شهر، سوسیالیزم، گرسنگی، امر طبیعی یا غیرطبیعی، حقوق شهروندی و مفاهیمی نظیر اینکه تمامی تجارب زیسته و شخصی هرتا مولر را در دوران زندگی او در رومانی تحت تسلط دیکتاتوری چائوشسکو و بعد در برلین بعد از فروپاشی دیوار حایل شرق و غرب است را تشکیل می دهد، سعی در بازگویی یا بازآفرینی و دست آخر تحلیل مسائل پیرامون خود دارد چرا که او معتقد است هیچ چیز به اندازه حافظه مورد وثوق و اعتماد نیست، چنان که در جایی از کتاب نوشته است: «حافظه هرگز حقیقت را رها نمی کند. این تنها دهان است که می تواند در خیانتی عمدی حقیقت را رها کند.»
در بخشی از کتاب که مولر به بحث درباره آرمان شهر می پردازد ضمن رد مفهوم آرمان شهر با این استدلال که این مفهوم صرفا مفهومی کلی و انتزاعی است، که در طول تاریخ صرفا در خطی مستقیم به دیکتاتوری منجر شده است، استنتاجی کم سابقه می کند و می نویسد که جزییات برای ادامه حیات خود نیازی ندارند که به کلیتی یکپارچه بدل شوند. آنها می توانند همچنان به صورت خرده ریز خاطره ها باقی مانده و شکل کلیتی اندام وار و ارگانیک بر خود نگیرند. او از اینجا دوباره به مفهوم آرمان شهر رجعت می کند و می گوید در این صورت (رسیدن مجدد به کلیتی ارگانیک از جزییات) مخالف با آرمان شهر می تواند خود به ضد آن بدل شود. ضدآرمان شهری که ممکن است به نوعی دیگر به بی اخلاقی در جامعه انسانی دامن بزند.
همچنین در بخش هایی از مقالات برخورد مبارزه جویانه مولر از راه مفاهیم زبانی شکل گرفته است. او در این بخش ها کوشیده پس از ایجاد نقب به موضوع اصلی از راه حافظه که خود از راه تجارب زیسته نویسنده حاصل شده است. تحلیلی زبان– نشانه شناسنانه در این خصوص ارایه کند. مثلادر بخشی از یکی از مقالات کتاب که در خصوص مفهوم دیگری و غربیگی است و در خصوص فعالیت گروه های نئونازی در آلمان است که به شکار انسان دست می زنند و مهاجران (غریبه / دیگری) را مورد آزار قرار می دهند، می نویسد: وقتی کسی خارجی ها را به آتش می کشد واژه «افتضاح» زودتر از «جرم جنایت» از زبان سیاستمداران شنیده می شود. «افتضاح» معنایی جز زیر چشمی نگاه کردن به خارج و اثرات مضرش به سیاست خارجی ندارد. شکار آدم ها «افتضاح» نیست یک «جنایت» است. با این توصیف گرسنگی و ابریشم نوشته هرتا مولر مجموعه ای از مقالات اوست که می کوشد تا از راه حافظه به آنچه آن را شرایط غیرانسانی زیست نامیده است، اعتراض کند و از این رو شاید به نوعی مبارزه از راه حافظه دست می زند. اعتراضی که هر بار و در هر بخش با نقبی به خاطره ای شروع می شود، ابتدا مخاطب را با خود در آن خاطره شریک می کند تا مخاطب بتواند حسی از هم ذات پنداری در خود پدید آورد، سپس به تحلیل روی می کند و می کوشد تا تجربه شخصی خود را به مفهومی معنادار در حوزه عمومی بدل سازد، شاید مولر از سنت داستان نویسی کمک گرفته است تا بتواند مخاطبانش را با تحلیل هایش همراه گرداند. او این را از رهگذار حافظه به انجام می رساند. چنانچه در بخش دیگری از کتاب می خوانیم: «حافظه شاید بعضی از تجارب ساده و مختصر را رها کند اما لحظه های ترس و وحشت را حفظ می کند چون عجز و ناتوانی حاکم شود یعنی وقتی تو در موضعی دفاعی نفس می کشی، درست آن وقت است که حافظه حالت تهاجمی به خود می گیرد، حتی بسیار پرخاشگرانه».
گرسنگی و ابریشم
هرتا مولر
ترجمه رباب محب
انتشارات بوتیمار
چاپ ١٣٩٣
اعتماد