این مقاله را به اشتراک بگذارید
سفر به هزارتوی لویی فردینان سلین
سمیه مهرگان*
درتاریخ ادبیات فرانسه و حتی جهان، لویی فردینان سلین از معدود نویسندگانی است که میان آنها و آثارشان تقریبا هیچ فاصلهای دیده نمیشود؛ یعنی با مطالعه آثار نویسنده دقیقا میتوان شخصیت نویسنده را از خلال آثارش ارزیابی کرد. سلین در سال ۱۹۳۲ با نخستین اثر بلند خویش و بهنوعی بزرگترین اثر ادبی تمام عمرش، و از سوی دیگر، یکی از بزرگترین آثار ادبی تمام تاریخ ادبیات جهان، یعنی «سفر به انتهای شب»، گسترهای نوین در عرصه داستاننویسی زمان خود گشود که تا امروز این گستره گشوده مانده است. براعت و تازگی کار سلین را باید در شیوه و سبک نوشتار او جستوجو کرد، جایی که زبان گفتاری و محاورهای را جانشین زبان لفاظانه و ادبیانه پیشین میکند. درواقع سلین زبان اشرافی گذشته را درهم میشکند و به جای آن، ترکیبات، اصطلاحات و تعابیر روزمره را وارد زبان نوشتار میکند؛ زبانی به دور از هرگونه تکلف و تصنع بیانی، شیوه نوشتاری ساده، پویا و پیراسته از دشواریهای کلامی. سلین در نخستین رمان خود در ابداع سبک زبانی خاص به چنان اوجی دست مییابد که بسیاری از نویسندگان بزرگ پس از خود را تحتتاثیر قرار میدهد.
سلین با انتشار شاهکار تمام زمانها، یعنی «سفر به انتهای شب»، موفق به دریافت جایزه رنودو میشود؛ هرچند در ابتدا قرار بود جایزه گنکور به این اثر تعلق گیرد، اما بعدها گردانندگان این جایزه به دلایلی نامعلوم از آن سر باز زدند؛ اشتباهی که زمانی آندره ژید در قبال «در جستوجوی زمان از دست رفته» انجام داد و با رد آن، تا آخر عمر، این اشتباه بزرگ با او ماند.
«سفر به انتهای شب» زندگینامهای خود نوشت است. درواقع رمان بنای عظیمی از حوادث، بحرانها و مخاطراتی است که سلین در برههای از دوران حیات خویش از سر گذرانده بود و به گونهای خاص به شرح سبکسریها و سیاهکاریهای انسانی پرداخته است. این رمان را میتوان همچون صفحه نمایشی دانست که در آن گاه تراژدی و گاه کمدی (یا طنز سیاه) در حال اجرا است.
سرباز فردینان باردومو، قهرمان رمان، که تصویری است از خود سلین، به بیانی دیگر، خود سلین است، که زمانی سرباز بوده، جنگیده، به گوشهگوشه جهان سرمایهداری و استعماری سفر میکند و هر گوشه از این جهان، جهانی است برای بازدیدن انسان؛ انسانی که سلین از آن متنفر است؛ انسانی که جنگ را اسبابی قرار داده برای کشتن و بهرهگیری از دیگری که همچون او انسان است. سلین در «سفر به انتهای شب»، انسان را مقابل تصویر واقعیاش میگذارد، تا از خودش متنفر شود و به اینجا برسد که «بکُش یا کشته شو!»؛ درنهایت شاید این تنفر او را به پرسش دیگری نیز وادارد که «با این ویرانیها به کجا میخواهم بروم یا برسم؟» بیهیچ پرسشی پاسخی جز اینکه فقط برو… مقصد مهم نیست… رفتن، سرنوشت انسان سلینی است؛ رفتن به دل تاریکی… رفتن به سمت نابودی… رفتن به انتهای شب…
سلین با «سفر به انتهاب شب»، گویی تاریخ دیگری را برای بشر نگاشته است؛ تاریخی که او نیز خود جزئی از آن است. «سفر به انتهاب شب» فقط ادبیات نیست، بلکه سلین از ادبیات، به ضد ادبیات میرسد، آنطور که از قهرمان به ضدقهرمان میرسد؛ آنطور که از تاریخ به ضد تاریخ میرسد. و این همه روایت پزشکی است که عازم جنگ میشود؛ میجنگد، از جنگ فرار میکند، به سرزمینهای مستعمره فرانسه میرود، به آمریکا و چند کشور دیگر میرود، و آخر سر برمیگردد به فرانسه، عاشق میشود، و در این گذار چندینساله، او تصویری روشن اما بدبینانه و انسانستیزانه از انسان به نمایش میگذارد که در طول تاریخ ادبیات بیبدیل و بینظیر است. تصویری از انسان سرخورده و آزرده و عامیانه، بدون آنکه ذرهای ایدهآلیسم آن را نرم کند.
دیگر اثر شاخص سلین که بعد از «سفر به انتهای شب» میتوان از آن به عنوان شاهکار یاد کرد، رمان «مرگ قسطی» است، که تصویر دیگری است از سلینِ پزشک. انتشار این کتاب نیز همچون «سفر به انتهای شب» بازتاب چشمگیری میان عامه مردم داشت و بار دیگر نام سلین را سر زبانها انداخت و امروزه کتاب «مرگ قسطی» به عنوان یکی از دوازده اثر برگزیده ادبی در تاریخ ادوار مختلف فرانسه شناخته میشود. «مرگ قسطی» نیز همچون «سفر به انتهای شب» کتابی اتوبیوگرافیکال است که خاطرات و حوادث دوران کودکی و نوجوانی سلین را توصیف میکند. بخش اول رمان «مرگ قسطی» یک بیوگرافی از زندگی یک پزشک و یک نویسنده میانسال به نام «فردینان» است و بخش دوم این کتاب بسیار جذاب و تکاندهنده است؛ زیرا نویسنده دوره نوجوانی خود را بیپروا بیان میکند. (آنطور که رمان «قصر به قصر»، روایت دوران کهولت و پیری سلین است) در اینجا نیز ما نه فقط با سلین، که با «انسان» مواجهایم؛ انسانی که ما هستیم و سلین ما را مجبور میکند «من» واقعیمان را بار دیگر ببینیم تا از آن متنفر شویم… به بیانی دیگر، میتوان لویی فردینان سلین رماننویس را یک آنارشیست تمامعیار دانست؛ زیرا در سبک بیان به هیچ اسلوب و الگوی مشخصی پایبند نیست و تابلویی که او پیش روی ما میگستراند تصویری است از انسان و جهانی که مخاطب آن همه انسانها هستند.
* روزنامهنگار و داستاننویس
به نقل از آرمان