Share This Article
مرگ های به یادماندنی در ادبیات داستانی کم نیستند،به خصوص وقتی برای شخصیت هایی که مخاطب ارتباط خوبی با آنها برقرار کرده حادث می شود. دیلی تلگراف ده تا از این مرگ ها را انتخاب کرده که بر روی خوانندگان بسیار اثر گذاشته و در ذهن آنها ماندگار شده است.
تصویر كردن مرگ یك شخصیت در اثری ادبی، یكی از هنرهای نویسندگان است. ریچل تامپسن در نشریه تلگراف 10 مرگ بهیادماندنی در تاریخ ادبیات را انتخاب كرده كه همگی نشان از هنرمندی نویسنده و البته تكاندهنده بودن مرگی كه تصویر میشود دارند.
1- مرگ آنا در «آنا كارنینا» نوشته لئو تولستوی (1878)
در این رمان تراژیك تولستوی، وقتی آنا را معشوقش رها میكند، جامعه طردش میكند و شوهرش هم دیگر اجازه دیدار با پسرش را به او نمیدهد، همهچیز بر سر شخصیت اصلی زن یعنی آنا خراب میشود. آنا كه هیچ امید دیگری برای زندگی ندارد خودش را جلوی قطار میاندازد.
2- مرگ لاوینیا در «تیتوس» نوشته ویلیام شكسپیر (1588 – 1593)
در خونینترین تراژدی شكسپیر تنها دختر تیتوس فقط بدبیاری میآورد. 21 تن از برادران او پیش از شروع نمایش در نبردی كشته شدهاند اما سرنوشت لاوینیا تلختر است. به او تجاوز میشود، زبانش بریده و دستانش هم قطع میشوند تا نتواند به متجاوز اشاره كند. تیتوس كه از انتقام كور شده، دو متجاوز را پیدا میكند و با جسد آنها كیك میپزد و به مادر متجاوزان میخوراند و خودش از روی شفقت با شكستن گردن دخترش او را «خلاص» میكند.
3- لئونارد بست در «هواردز اند» نوشته ای.ام. فارستر (1910)
لئونارد بست پیر بیچاره. او هیچوقت در زندگی خوشاقبال نبود. همهچیز با دست گرفتن چتری دزدیدهشده در هوایی بارانی شروع شد. از اینجا بود كه زنجیره بدبختی بست شروع شد و از چالهیی به چالهیی دیگر افتاد. بست با هلن رابطهیی برقرار میكند و همین خیانت برای او كافی است. قوم و خویش اشرافی هلن به دنبال انتقام هستند و وقتی ضربه شمشیری به بست وارد میشود، برای روی پا ایستادن متوسل كتابخانهیی میشود كه روی سرش ویران میشود و او را میكشد.

4- شارلوت هیز در «لولیتا» نوشته ولادیمیر ناباكوف (1955)
مادر لولیتا شخصیتی عجیب و غریب است. او با اینكه میداند هامبرت علاقهیی به او ندارد، مجبورش میكند با هم ازدواج كنند. وقتی او متوجه میشود هامبرت به لولیتا، دختر 12 ساله او علاقه دارد با ترس و وحشت سوار ماشین میشود تا با این حقیقت تكاندهنده كنار بیاید اما دست تقدیر در هیبت ماشینی در مسیر مخالف ظاهر میشود و شارلوت در تصادفی دراماتیك كشته میشود.
5- كارتین ارنشاو در «بلندیهای بادگیر» نوشته امیلی برونته (1847)
لب به غذا نزدن یكی از دشوارترین و غیرقابلتحملترین راهها برای جان دادن است. كاترین كه به عشقش هیثكلیف، نرسیده انگار هیچ راهی را برای آرام كردن درد عشقی كه میداند به آن نمیرسد، ندارد جز روی آوردن به مرگی تدریجی.
6- سپتیموس وارن اسمیت در «خانم دالووی» نوشته ویرجینیا وولف (1925)
سپتیموس وارن اسمیت كه از جنگ جهانی اول بازگشته هنوز با وحشت و ترس جنگ زندگی میكند و مدام در خیالش پرندهیی را میبیند كه به زبان یونانی آواز میخواند. وارن اسمیت كه باورش نمیشود پزشكها معتقدند او كاملا سالم است با بیرون پرت كردن خود از پنجره به زندگیاش خاتمه میدهد.
7- اوستاشیا وای در «Return of the Native» تامس هاردی (1878)
اوستاشیا وای همیشه دوست داشته فراتر از اجن هیث زندگی كند و وقتی وایلدو، معشوق سابقش به او پیشنهاد میدهد به پاریس سفر كنند بر سر دوراهی قرار میگیرد. وقتی شوهر اوستاشیا و همسر وایلدو متوجه این مساله میشوند سعی میكنند جلوی آنها را بگیرند. وقتی عرصه بر اوستاشیا تنگ میشود او درون آببندی میافتد و میمیرد و هیچ كس نمیداند او به عمد این كار را كرده یا نه!
8- برتا میسن در «جین ایر» نوشته شارلوت برونته (1847)
برتا میسن زندگی فلاكتباری داشته. شوهرش كه فكر میكرده او دیوانه است، در اتاق زیرشیروانی زندانیاش كرد. بعد به جین ایر حسادت كرد و در شرایطی كه حس میشود دیگر قرار نیست اوضاع از این بدتر شود، او عمارتی را كه در آن زندگی میكند به آتش میكشد و خودش از روی پشت بام به پایین میپرد.
9- سسیلیا در «خودكشی باكرهها» نوشته جفری اوجناید
سسیلیای 13 ساله چهار خواهر دارد اما بهشدت تنهاست. او با بریدن رگ دستهایش اقدام به خودكشی میكند، اما موفق نیست تا اینكه در تلاش دوم با پرت كردن خودش از پنجرهیی، میمیرد اما ماجرا وقتی تكاندهنده میشود كه هر چهار خواهرش پس از او خودكشی میكنند.
10- آلبوس دامبلدور در «هری پاتر و شاهزاده دورگه» نوشته جی. كی. رولینگ
مرگ دامبلدور دنیای جادوگری را تكان داد. مرگ او زیر سر حلقهیی نفرینشده بود كه موجب اتفاقات ناگوار متعددی شد و در كمتر از یك سال جان دامبلدور را گرفت. دامبلدور با اتانازی با زندگی خداحافظی كرد و شكافی عمیق در زندگی هری پاتر ایجاد كرد.
اعتماد / مد و مه / آبان 1392
2 Comments
حاتم
جای مرگ گتسبی بزرگ در این لیست خیلی خالی است!
.
نیست!؟
مژگان
دقیقا از لحظه ای که شروع به خوندن کردم فکر میکردم یکی از این مرگ ها باید مربوط به گتسبی بزرگ باشه!