در اسطورهشناسی ادبیات آمریکا عدم استقبال مخاطبان و منتقدان از رمان «موبیدیک» و گوشهنشینی و سکوت اختیارکردن هرمان ملویل، اصلیترین تصویر زندگیاش به حساب میآید که بسیار شباهت دارد به خود-تبعیدی هنری جیمز به انگلستان، فاز اواخر عمر مارک تواین که شده بود حیوان خانگی سفید ملوس و دستآمیز ثروتمندان، دائمالخمری و جوانمرگی فیتزجرالد و…
طی ۱۵ سال گذشته تغییر گسترده ای در حالات تئاتر خیابانی اتفاق افتاده است. بطوری که در اواخر دهه ی ۷۰ قرن ۲۰، بازیگران خیابانی دستگیر می شدند و گدا و مخلان معابر خوانده می شدند. هرچند که مقامات محلی لندن هنوز که هنوز است، سعی می کنند کنترلی جامع بر مکان، زمان و چگونگی…
انتشار کتابی که پس از نگارش تا سالهابه دلیل پرداخت بی پروایش (در برخی فصول) برخی کشورهای دیگر با مشکل روبه رو شده، قطعا در کشورما (اگر نگوییم ناممکن) بدون مشکل نخواهد بود. اما این کتاب اثر مهمی است که خواندن مقدمه آن می تواند اطلاعات سودمندی به علاقمندان ارئه کند.
برای من سفر به رومانی، به نوعی سفر به زمانی است که نمیدانستم کدامیک از اتفاقهای زندگیام تصادفی و کدام از پیش برنامهریزی شده است. به همین دلیل در تمام سخنرانیهایی که داشتهام خواستار دسترسی به پروندههای محرمانهای شدهام که با اینکه دربارهی من است اما با عذر و بهانههای مختلف دسترسی به آنها را…
در روز کریسمس 1989، نیکلای چائوشسکو رئیس جمهور 22 سال گذشته رومانی، درست در مقابل ساختمانی که در آن خود و همسرش در محاکمهای تقریبا یک ساعته به مرگ محکوم شده بودند، بر زمین زانو زد. کشورهای همپیمان ورشو یکی پس از دیگری سقوط میکردند و نهایتا بهار به آغوش رومانی بازمیگشت.
النا چائوشسکو همسر…
عصر روزی گرم مرد را به یکی از اتاق های طبقه ی بالای بیمارستان منتقل کردند. از آن بالا کل شهر پادوا زیر پایش بود و بادقپکهای (1) خاکستری رنگ را که در آسمان پرواز می کردند می دید. اندکی بعد، آسمان تاریک شد و نور افکن ها روشن. باقی افراد پایین رفتند و بطری…
زندگی و عشق های دوروتی ال. سایرز/
تصویری که از دوروتی ال. سایرز {خالق شخصیت لرد پیتر ویمسی که بدون شک یکی از بزرگترین کارآگاهای جهان داستان در دهه های 20 و 30 بود} در اذهان مخاطبان باقیمانده یادآور زنی مسن است با لباسهای مردانه و عینکی بر چشم و صورتی گرد {نشان چندانی از…
مناجات دافنی/
جین اِلن گِلَسِر/
خدایا، بگیردستم را!
زمین را بُگشا
تا مرا دربرگیرد،
یا ارزانی دهدم بَر شدنی.
نمی پذیرم سوداگری درختزارانم را
در برابر مقبره ی ازدواج خانه ای.
با من از نوادگان سخن مگوی!
…
نوشته:اُتو پنزلِر/
ترجمه : امیر حامد دولت آبادی فرهانی/
جیمز ام. کِین نویسنده ی برجسته ی مکتب هاردبویلد { و خالق رمان شاخص پستچی همیشه دوبار زنگ می زند}، میگوید درباری هارد بویلد هیچ چیز نمی دانسته! کم نیستند جنایی نویسان دیگری که چنین شرایطی داشته اند. پس، هاردبویلد چیست؟ در اکثر داستانهای نوشته…
زمانیکه ما به دو پسرمان ،آندرو نه ساله و دیگری مارک شش ساله، نوزادی که برادر کوچکشان بود معرفی کردیم، آنها به سرعت مسحور او شدند. برای اینکه وانمود کنیم والدین مدرنی هستیم، خیلی چیزها راجع به حسادت خواهر-برادری خوانده بودیم. به همین منظور ما به این نتیجه رسیدیم که عکس العمل فرزندان ما غیر…
انتشار کتابی که پس از نگارش تا سالهابه دلیل پرداخت بی پروایش (در برخی فصول) به مسائل جنسی در زادگاه نویسنده و برخی کشورهای دیگر با مشکل روبه رو شده، قطعا در کشورما (اگر نگوییم ناممکن) بدون مشکل نخواهد بود. حتی به فرض اینکه این محدودیت انتشار برای این اثر در آنسوی مرزها به دهه ها…
"اتفاق هایی که بتوان تبدیلشان کرد به داستان، فقط برای آنهایی رخ می دهند که میتوانند آنها را خوب تعریف کنند."
پل استر/
رفتن به جایی که آلیس مونرو زندگی می کند کاری است بس دشوار؛ یعنی شهر کلینتون در منطقه اُنتاریو، و مزرعه ای دایره ای شکل در جنوب کانادا. در فصل پاییز، کلینتون…
وودی آلن یکی از آن هنرمندان چند وجهی ست که هم داستان نوشته و هم فیلم ساخته، هم جلوی دوربین رفته و... هرچند برخی بر این باورند که وودی آلن در سینما موفق تر از ادبیات بوده، و حتی در نوشته های او نیز فیلمنامه ها نست به آثار داستانی شاخص تر هستند. اما همه…
شاید نام مجله ی «ماسک سیاه»یا همان «بلک ماسک» در میان مخاطبان فارسی زبان،حتی علاقمندان ادبیات پلیسی جنایی، نام آشنایی نباشد، به خصوص اینکه هنوز به زبان فارسی یک کتاب خوب تاریخ ادبیات پلیسی / جنایی که جامع باشد منتشر نشده، و تا همین اواخر که برخی از مترجمان جدی ادبیات داستانی همت کردند آثار…
در کافه ای واقع در اسپانیا دو پیشخدمت آخرین مشتری شان را زیر نظر گرفته اند است. او پیرمردی ثروتمند است که مرتب آنجا می آید و در مست کردن افراط می کند. آن دو درباره ی علت خودکشی او در هفته ی گذشته بحث می کنند، اما نمیتوانند دلیل قانع کننده و خاصی بیابند؛…
"پس او از چه میترسید؟ شاید هم ترس و وحشت نبود، پوچی بود، كه او به خوبی میشناختش. همهاش هیچ و پوچ بود و مردی كه هیچ بود. فقط همین بود وروشنایی همة آن چیزی بود كه او احتیاج داشت و همینطور پاكیزگی و نظم.بعضیها در آن زندگی میكنند و هیچوقت هم احساسش نمیكنند، ولی…