رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: پرونده ایوان کلیما

این قرن، بی‌رحم‌ترین دوره تاریخ است/ گفت‌وگوی رادیوچک با ایوان کلیما

زمانی که ایوان کلیما کودک بود، می‌دانست روزی نویسنده خواهد‌شد. و امروز او یکی از بزرگ‌ترین چهره های ادبیات چک است. مسیر زندگی‌ او از اسارت در اردوگاه یهودیان نازی، عضویت در حزب کمونیست، زندگی در انزوا و سپس اخراج، تا پیوستن به جنبش اپوزیسیون چک‌اسلواکی، سراسر شگفتی است. در آخرین کتابش “قرن دیوانه…

ادامه مطلب

زندگی در سرزمین سیم خاردارها/ درباره «در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی» اثر ایوان کلیما

«در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی»، نوشته ایوان کلیما روایت‌گر زندگی هنرمندی در بلوک شرق است که درگیر فعالیت در چهارچوب‌های حکومتی توتالیتر است. او برای تلویزیون دولتی این کشور کار می‌‌کند و باید از تظاهرات‌های ضد حکومت طوری فیلمبرداری کند که قابل پخش در تلویزیون باشد.

ادامه مطلب

ایوان کلیما از «از روح پراگ» تا «نه فرشته نه قدیس»/ پرتو مهدی‌فر

فیلیپ راث نویسنده برجسته آمریکایی، ایوان کلیما و کشورش چک را این‌طور توصیف می‌کند: «در طی سال‌های نخست دهه هفتاد، وقتی که هر بهار برای مسافرت به پراگ می‌رفتم، ایوان کلیما استاد اصلی و حقیقی من بود. او مرا به دوروبر شهر می‌برد و در کیوسک‌های گوشه خیابان، نویسندگانی را به من نشان می‌داد که…

ادامه مطلب

روحِ مغموم پراگ / پیام حیدرقزوینی

مسئله اصلی در «نه فرشته، نه قدیس»، رمانی که پراگ امروز را با همه تیرگی‌ها و ترس‌خوردگی‌هایش به تصویر می‌کشد، جهان بعد از فاجعه و جنگ و سنگینی بار تاریخی است که بر دوش شهر و آدم‌هایش سنگینی می‌کند. امروز در پراگ نه خبری از جنگ و آدم‌سوزی است و نه خبری از تانک‌ها و…

ادامه مطلب

دیشب شوهرم را کشتم. با مته دندان‌پزشکی کاسه سرش را سوراخ کردم صبر کردم ببینم از جمجمه‌اش کبوتر می‌پرد یا نه، اما به‌جای کبوتر یک

تاریخ رنج «صبر کردم. دیشب شوهرم را کشتم. با مته دندان‌پزشکی کاسه سرش را سوراخ کردم. صبر کردم ببینم از جمجمه‌اش کبوتر می‌پرد یا نه، اما به‌جای کبوتر یک کلاغ سیاه بزرگ بیرون پرید. خسته، یا به عبارت دقیق‌تر، بی‌هیچ میل و رغبتی به زندگی از خواب بیدار شدم، هم‌چنان که پا به سن می‌گذارم…

ادامه مطلب