رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: کورش اسدی

در باب نسبت «کوچه ابرهای گمشده» با سنت ادبی و ادبیات امروز ایران

عجیب نیست که نقد کارگاهی یا به بیان دقیق‌تر تلقی مرسوم از این نوع نقد در ایران که اغلب به ارائه سیاهه‌ای از نقاط قوت و ضعف آثار داستانی تقلیل یافته است، «کوچه ابرهای گمشده» کورش اسدی را آن‌طور که باید درنیابد و جریان غالب ادبیات در این سال‌ها که به‌شدت به نقد کارگاهی وابسته…

ادامه مطلب

نگاهی به کتاب «کوچه ابرهای گم شده» اثر کورش اسدی

قارقارِ‌کلاغ. درِ خانه را که بست میخکوبش کرد. انگار به دنیای دیگری آمده بود و سر از یک فضای دیگر درآورده بود.» کورش اسدی در همان سطر نخست «کوچه‌ ابرهای گمشده»١ استراتژی رمانش را رو می‌کند. مخاطب حین خواندن و پیش‌رفتن در رمان مدام با همین حس راوی مواجه می‌شود: انگار به دنیای دیگری آمده…

ادامه مطلب

کورش اسدی کجای ادبیات ما ایستاده است؟

ادبیات رهایی احمد غلامی اگر چیزی هنوز به‌نام ادبیات مستقل باقی مانده باشد، «کوچه‌ ابرهای گمشده» یکی از مصادیق آن است. ادبیاتی که فراتر از وضع موجود می‌رود و در تلاشي ستودنی، گذشته و سرنوشت آدم‌های دوره انقلاب و جنگ را به تصویر می‌کشد. رمان «کوچه‌ ابرهای گمشده» این پرسش را پیش می‌کشد که «ادبیات…

ادامه مطلب

کورش اسدی و قصه ‌کوتاه پس از انقلاب

سان‌شاین، اوج و فرود امیرحسین خورشیدفر   قصه کوتاه «سان‌شاین» را کورش اسدی با نادیده‌گرفتن محض دی اچ لارنس نوشته است و این شگفت‌انگیز است. مرثیه موزون اسدی بر عشق انتزاعی و غیرزمینی مرد به زن شاید با فامی از دی اچ لارنس بعد دیگری، تازه و معاصرتری پیدا می‌کرد.قصه کوتاه «سان‌شاین» پلات ساده‌ای…

ادامه مطلب

درآمدی بر یک نشست / حتما حکایتی دارد این تعویق! / شیما بهره‌مند

«ادبیات چیزی نیست جز به‌خاطر سپردن.» این باورِ کورش اسدی بود. «این حرف من نیست، ولی در درستی آن سر مویی تردید ندارم.» او در مقاله‌ای با عنوان «صخره‌های باستانی» در «کتابتِ روایت» به‌قول خودش «شرحی در ستایش داستان قدیم» می‌نویسد و نخست بر سر یکی از قدیم‌ترین نثرهای فارسی درنگ می‌کند: «یادگار زریران» و…

ادامه مطلب

کورش اسدی در گفتگویی منتشر نشده / نشستی نقادانه با حضور شاپور بهیان و احمد غلامی

فضای رمان‌ «کوچه ابرهای گمشده» اگرچه فضایی سیال است اما درنهایت داستان در یک دوره تاریخی خاص، اتفاق می‌افتد که از مهم‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ما است. درواقع ما با نوعی گسست در فرهنگ، سیاست و در میان نسل‌ها مواجهیم و به‌تبع این رخداد همه‌چیز انگار دارد زیرورو می‌شود و تاریخ یا دورانِ دیگری فرامی‌رسد.…

ادامه مطلب

حکایت کورش اسدی و مرگ خودخواسته / حمید رضا امیدی سرور

میان من و کورش اسدی آشنایی نزدیکی نبود، جز داستانهایش که قابل احترام و ستودنی بودند و البته مد و مه که یکبار پیام دلگرم کننده ای فرستاد . در همین حد. گذشته از این نیز ازدست دادن یکی از داستان نویسان خوب این دیار که مرز پختگی را پشت سر گذارده بود برای هر…

ادامه مطلب

کالبدشکافیِ یک مرگ / روایتی از روزگار نویسنده ایرانی/ اسدی از نگاه صاحب نظران

«امشب می‌خواهم درباره جوانمرگی در نثر معاصر و ادب معاصر فارسی حرف بزنم… می‌خواهم گزارشی بدهم از نثر معاصر و اینکه چه بوده است، پس از این و یا هم‌اکنونش با من نیست، تکلیفش را تک‌تک شما، زنده‌بودنتان تعیین خواهد کرد و نیز همه آدم‌هایی که دارند می‌نویسند و خواهند نوشت. چشم من و شما…

ادامه مطلب

یادی از زندگی و آثار کورش اسدی / ایمان به داستان نویسی

کورش اسدی، نویسنده و منتقد ادبی که جمعه شب دوم تیر، چند هفته پیش از آن که پنجاه و سه ساله شود در تهران درگذشت، بر اساس آخرین مصاحبه‌‌اش (بولتن داخلی نشر نیماژ) “جز نوشتن و خواندن هیچ کار و راهی” بلد نبود

ادامه مطلب

زمانی رفت که آثارش پس از ۱۲ سال مجوز گرفت/چه خوب که گلشیری رفت و مرگ کوروش را ندید / گزارش تشیع پیکر کورش اسدی

محمود دولت آبادی در این مراسم با بیان اینکه مرگ ناگهان از راه می‌رسد و انسان را غافلگیر می‌کند، گفت: سوال من این است که چگونه ممکن است انسان در موقعیت پختگی خود به عنوان کسی که از نوجوانی و جوانی در تلاش مشق و نوشتن بوده ناگهان و غافلگیرانه از میانه خلوت ما برود؟

ادامه مطلب

به یاد کوروش اسدی داستان‌نویسی که ازمیان ما رفت

به یاد کوروش اسدی داستان‌نویسی که ازمیان ما رفت علی شروقی «کوروش اسدی درگذشت». خبر ناگهانی بود و واقعه نابهنگام. هیچ‌کس باورش نمی‌شد نویسنده‌ای که بعد از سال‌ها غیاب از صحنه داستان‌نویسی ایران، در دو سال اخیر سرانجام با مجوز گرفتنِ یک مجموعه‌داستان و یک رمانش بار دیگر به میدان ادبیات ایران بازگشته بود، به…

ادامه مطلب

طفره‌روی از رودررویی مستقیم با چیزها/ تحشیه‌ای بر داستان‌های کوتاه کوروش اسدی

«داستان‌های کوروش اسدی، چگونه بدل به نقدی بر هوشنگ گلشیری می‌شوند؟». هوشنگ گلشیری مانند راعیانی که بر بدن دام‌های خود داغ می‌نهند تا از دیگر دام‌ها بازشناخته شوند، بر سیمای آدم‌های خود داغ می‌گذارد. گاه با خال و گاه با چالی بر روی گونه. او آناتی از یک چهره را برمی‌گیرد و تا آن «آنات»…

ادامه مطلب

نقدی بر «کوچه ابرهای گمشده» نوشته کورش اسدی

تجربه رمانی کوروش اسدی، تجربه بدیعی است که در آن فاصله بین انواع ادبی کلاسیک و مدرن از بین‌ رفته است. یا بگوییم در رمان «کوچه ابرهای گمشده» دغدغه اصلی مؤلف نوشتن بین این دو نوع روایی است تا در نوشتارش نوعی آزادی در گفتن و تعبیر بدون التزام به محدودیت‌های نوعی روایت هم وجود…

ادامه مطلب

تنفس در هوای جنوب / با کورش اسدی و آثارش

جنوب ادبیات ایران، هنوز هم نام‌های آشنا و برجسته‌ای دارد که هم‌چنان با همه تنگ‌نظری‌ها و اوضاع نابسامان کتاب و نشر، می‌نویسند: کوروش اسدی (۱۳۴۳- آبادان) آن‌طور که خودش می‌گوید او و داستان‌هایش را باید در جنوب و خوزستان جست‌جو کرد. او از نویسنده‌های دهه هفتاد است که کارش را با نوشتن نقد و داستان…

ادامه مطلب

در محضر استاد / گزارش مکتوب یکی از جلسات داستان‌خوانی هوشنگ گلشیری

متن منتشر نشده‌ای از جلسات داستان‌خوانی هوشنگ گلشیری / آنچه می خوانید شرح مکتوب یکی از جلسات داستانخوانی هوشنگ گلشیری است که تا کنون منتشر نشده بود. جلساتی که الگوی کارگاه های بسیار در این روزگار شده

ادامه مطلب

نگاهی به گنبد کبود اثر کورش اسدی

حفره‌های خالی «شب نبود. روز نبود. هیچ‌کس نبود. بوی هوای خواب بود. بوته‌ها خرت‌خرت می‌کردند. آن‌ دورها، از بام خانه دود باریکی می‌رفت سمت آسمان و همین‌جور که بالا می‌رفت خم برمی‌داشت کمانه می‌کشید سمت کوه. چند سیاه، ‌بیل بر دوش، گذشتند. دوید لای بوته‌‌ها. زیر پایش خالی شد افتاد توی گودال. از بوی خاک…

ادامه مطلب

فراز و فرود آثار کورش اسدی

«داستان‌های کوروش اسدی، چگونه بدل به نقدی بر هوشنگ گلشیری می‌شوند؟». هوشنگ گلشیری مانند راعیانی که بر بدن دام‌های خود داغ می‌نهند تا از دیگر دام‌ها بازشناخته شوند، بر سیمای آدم‌های خود داغ می‌گذارد.

ادامه مطلب