آمریكای لاتین، ادبیات و كارلوس فوئنتس
عبداله كوثری
آمریكای لاتین برای نسل من با دو واقعه اهمیت یافت. یكی پیروزی انقلاب كاسترو در كوبا در سال 1959 و دیگر فیلم «زندهباد زاپاتا». كتاب «جنگ شكر در كوبا» نوشته ژان پل سارتر هم در این میان خیلی موثر بود. در اواخر دهه1340 و اوایل…
«ادواردو گاله آنو» نویسنده مطرح آمریکای لاتین در سن 74 سالگی درگذشت.
به گزارش مد و مه، به نقل لز ایسنا، ادواردو گاله آنو از مهمترین نویسندگان کشور اوروگوئه که با کتاب «رگهای باز آمریکای لاتین» شناخته میشد، درست یک روز پس از درگذشت «گونتر گراس» شاعر و نویسنده نامدار آلمانی برنده نوبل، در سن…
ماریو بارگاسیوسا نویسنده سرشناس پرویی در سال٢٠٠٣ در بحبوحه حمله امریکا به عراق که به سرنگونی صدام حسین منجر شد، سفری کوتاهمدت به عراق داشت تا شاهد واقعیتی باشد که آن روزها در حال شکل گرفتن بود. و این کتاب حاصل همان سفر اوست. یوسا در این سفر دوازدهروز در عراق بود و مشاهدات…
کارلوس فوئنتس در یکی از گفتوگوهایش میگوید، رمان ایدهآل ترکیبی از «اولیس» جیمز جویس و «کنتمونت کریستو» الکساندر دوما است. او در رمان «زمین ما» یا «سرزمین ما» که در سال 1975 نوشته شد، بهنوعی میخواهد این کار را انجام دهد و رمانی ایدهآل بنویسد. فوئنتس در «زمین ما» یکجور رمان جامع یا رمان دایرهالمعارفی…
فرانک مکشان* . ترجمه: فرشید فرهمندنیا/
کارلوس فوئنتس، نویسنده رمان سترگ «زمین ما» درباره فراروی خود از محدودیتهای داستاننویسی رئالیستی و ناتورالیستی میگوید: «من برخلاف آنچه که اغلب در مورد داستاننویسی گفته میشود بهدنبال برشی از زندگی نیستم، آنچه که میخواهم برشی از تخیل است. من همچون گرترود استاین، وقایعنویسی و گاهشماری را بیمعنا میدانم و…
حکومتها به سختی میتوانند جامعهی خواننده را به بازی بگیرند و فریب دهند چون در چنین جامعهای تفکر انتقادی بسیار رشد میکند. رمان، به شرط آن که وسیلهی ترویج ایدئولوژی یا سیاست یا دین نباشد، و به جدیت و پاکدامنی به کار رود، وسیلهی کارآمدی برای تغییر است.
جمانه حداد، متولد ۱۹۷۰ در بیروت، شاعر، مترجم،…
بورخس از همه تاثيرپذيرفت تا جايي كه خودش ميگويد: «من واقعا مطمئن نيستم كه وجودي خالص باشم؛ من همه نويسندگاني هستم كه از آنان چيزي خواندهام؛ همه مردمي هستم كه با آنان برخورد داشتهام و آنان را دوست داشتهام؛ من همه شهرهايي هستم كه ديدهام؛ من همه نياكانم هستم.» ادگار آلنپو بيش از همه بر…
وقتي بورخس به دنيا آمد، پدرش به نخستين نكتهيي كه توجه كرد، رنگ آبي چشمان او بود؛ خيالش آسوده شد كه خورخه لوييس به خانواده مادرياش رفته، غافل از اينكه رنگ چشمها به مرور زمان تغيير ميكند. تيم مكنيس اين ماجرا را به نفرينشدگي بورخس تعبير ميكند تيم مكنيس در كتابش درباره بورخس نوشته كه…
رضا آشفته : چاپ و انتشار رمان «خزان خودکامه»، اثر گابریل گارسیا مارکز، چاپ پنجم مجموعه داستان «بیست، بیست» و چاپ سوم «مردان بدون زنان» اثر ارنست همینگوی ما را بر آن داشت تا با اسدالله امرایی، مترجم، گفتوگویی را انجام دهیم که در ادامه میخوانید.
چرا نام «خزان خودکامه» را برای رمان مارکز که با…
گابریل گارسیا مارکــــــــز و هـمقـطـارانش، فوئنتس، کورتاسار و یوسا، ستارگانِ درخشانِ آسمانِ دوران (Boom) یا شکوفایی آمریکای لاتین هستند. دورانی پرتنش و تبآلود که به مدت 17سال، یعنی از سال 1958 تا 1975، به طول انجامید. به زعم جان کینگ، انقلاب کوبا و توسعهگرایی، دو پروژه سیاسی مهمی بودند که شرایط اجتماعی و فرهنگی آمریکای…
خوان رولفو نویسندهی حرفهای نبود. حرفهای به این معنی که کارش نوشتن باشد واز این راه گذران بکند. او به مشاغل متعدد روی آورد، از جمله کار کردن در ادارهی مهاجرت، بعد استخدام در کارخانهی لاستیکسازی گودریچ و آنگاه استخدام در ادارات دیگر. روزنامهنگاری هم زندگیاش را تامین نمیکرد و کار دانشگاهی هم نداشت. رولفو…
گابریل گارسیا مارکز در رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا میپردازد که نسل اول آنها در دهکدهای به نام ماکوندو ساکن میشود. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود. طی مدت یک قرن تنهایی پنج نسل دیگر از بوئندیاها به وجود میآیند و حوادث سرنوشت ساز ورود کولیها به دهکده…
رمانهای من از یك نظر به كتابی واحد میمانند با چندین فصل: یك جای روشن و تمیز سرگذشت مكزیك است؛ مرگ آرتمیو كروز به زندگی یكی از آدمهای این شهر میپردازد؛ پوست انداختن آن شهر و آن جامعه را نشان میدهد در تقابل با دنیا و دست و پنجه نرم كردن…
"هیچ وقت امید نداشته باش تا نا امید نشوی، خود را مرده بپندار تا از مرگ امان یابی" *
دربارهی ادبیات آمریکای جنوبی حرف های زیادی گفته شده و میشود. شاید خیلی از این حرفها حالا دیگرتکراری هم به نظر بیایند، اما با وجود این علاوه بر آنچه ناگفته مانده، هستند حرفهایی که ارزش دوباره…
روایت زیر، شرح دیدار و گفتگوی میان مارکز و کارلوس فوتنتس است، دو نویسنده بزرگ امریکای لاتین در هاوانا، در سال 1982، زمانی که مارکز تازه جایزه نوبل گرفته و شهرتی به هم زده، اما فوئنتس هنوز دستش از این جایزه نرسیده که هنوز نیز همینگونه است. به همین خاطر ماکز گفتگو شونده است و…
بورخس نیاز به معرفی ندارد، نویسندهای که به قول خودش، همواره به عنوان کسی شناخته میشد که جایزه نوبل به او ندادهاند! جایزهای که بیاغماض چیزی به اعتبار بورخس نمیافزود، و چه بسا خود اعتبار بیشتری مییافت و این سوال همیشگی باقی نمیماند که چرا به بورخس جایزه نوبل داده نشد؟!
به هر روی…
امروز بخش پایانی گفتگو با مارکز را می خوانید، در این بخش او از نویسندگانی سخن به میان آورده که در طول دوران نویسندگیاش از آنها تاثیر پذیرفته، البته او تمایل دارد که تاثیرپذیری را به صورتی غیر مستقیم به حساب بیاورد، حتی در مورد ویلیام فاکنر و شباهتهای سرهنگ آئورلیانو مارکز به سرهنگ ساتوریس…
کم نیستند نویسندگانی که دوست دارند به هنگام کار در گوشه ای دنج و دور از هیاهو به نوشتن بپردازند، جایی که کمتر کسی از آن اطلاع دارد و جز مواردی خاص هیچ کس مزاحم خلوت آنها نمیشود. کارلوس فوئنتس یکی از همین نویسندگان است. مطلب زیر در عین اشاره به پارهای از عادتهای فوئنتس…
در هفته گذشته بخش نخست این گفتگو از نظر شما گذشت، گفتگویی که در آن مارکز از دیدگاهها و عادتهایش در داستاننویسی سخن گفته است، حسن این گفتگو که آن را از نمونههای مشابه متمایز میکند، اشاره مارکز به یکسری نکات ساده اما در عین حال مهم در هنگام نوشتن است، او تجربیات خود را…
در سری مطالب «فن نوشتن و رمان به روایت نویسندگان بزرگ»، این بار به سراغ گابریل گارسیا مارکز رفتیم. از معدود نویسندگان در قید حیات که عظمت کارنامه ادبیاش یادآور غولهای دنیای ادبیات در گذشته است، غولهایی که گویی در این چند دهه نسلشان رو به انقراض رفته و آخرین بازماندگانشان نیز (نظیر مارکز، فوئنتس،…
متن زیر روایت شبیست فراموش نشدنی که سه غول ادبیات داستانی امریکایی لاتین (گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی، خولیو کورتاسار آرژانتینی و کارلوس فوئنتس مکزیکی) با یکدیگر همسفر می شوند، البته مارکز در این نوشته تاکیدش روی خولیو کورتاسار است و می کوشد تصویری دقیق و متفاوت با آنچه دیگران در مورد او درذهن دارند، ترسیم…
بسیار شنیدهایم که گفتهاند، جایزه نوبل به دلیل عدم توجه کافی به بورخس، همیشه به او و ادبیات داستانی به دلیل ندادن جازهای که حقش بود، بدهکار ماند. بیاغماض جایزه نوبل این بدهکاری را نسبت به ادبیات ما و احمد شاملو نیز دارد. بیشک شاملو در دو دهه پایانی عمرش به مرز آن کمال و…
بالاخره امسال حق به حقدار رسید و ماریو وارگاس یوسا (نویسندة پرویی) که آثار سیاسیاش عمیقاَ و آشکارا خطرات قدرت و فساد در آمریکای لاتین را به چالش کشیده، جایزة نوبل را برد.
نوبل ادبیات سال 2010، بنابر بیانیة نمایندة آکادمی سوئد، به خاطر «موشکافی در ساختار قدرت و تصویر نافذ وی از مقاومت، پیروزی…