«در رمان شما موظفید پیچیدگیهای جهان را به کاملترین وجه بازتاب بدهید.»[۱] بارنز این وظیفه را شوخ طبعانه بر خودش هموار میکند و به سادگی هم از عهدهاش بر میآید. چقدر حسادت برانگیز و حسرت آور است.
رمان ” درک یک پایان ” ساختاری بر مبنای رابطه خاطرات با زمان و حافظه دارد که در آن بارنز سعی می کند براساس روایت های ساده و متعدد که آنها را بدون ترتیب خاصی به یاد تونی می آورد ، به مفهوم تاثیر خاطرات در حافظه وتحلیل آنها بپردازد که تا چه اندازه می…
ریتش باترا، کارگردان ٣٧ ساله اهل بمبئی، در نیویورک بود که یکدیگر را پشت در اتاق تدوین ملاقات کردیم. به تازگی فیلمبرداری صحنهای از فیلم «روحهای ما در شب» را در کلورادو تمام کرده بود که سومین فیلم بلندش در چهار سال اخیر محسوب میشود
جولین بارنز نویسنده ای است که به مخاطب باج نمی دهد. نثر وی عریان، عمیق و گاهی به شدت متاثرکننده است. این نویسنده انگلیسی متولد ۱۹۴۶ میلادی که سه سال از عمرش را به عنوان فرهنگ نویس واژه نامه آکسفورد و چند صباحی را نیز با نوشتن نقد در آبزرور گذرانده است.
ماجرایی که می خوایند عجیب است و جذاب و البته به واسطه انتشار هیاهوی زمان به فارسی خواندن آن خالی از لطف نیست. در تابستان سال ۱۹۴۲، لنینگراد در قحطی بود. نزدیک به یک سال بود که آلمانها این شهرها تحت محاصره و بمباران قرار داده بود. با این وجود، یک ارکستر موفق شد تا…