رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

نقد و نظریه ادبی

خوانش رمان “شانتارام” به عنوان “رمان رُشد”

اصطلاح “Bildungsroman” به معنی “رمان تکوین یا رشد شخصیت” هنوز هم یکی از پُرکاربردترین و افزون بر آن، مباحثاتی‌ترین اصطلاحاتی است که ادبای آلمانی در مطالعات ادبی و لغوی خود با آن مواجه هستند. با این همه، وقتی از “کوهستان جادو” (The Magic Mountain) نوشته ی “مان” Mann)) و “تصویر هنرمند به عنوان یک مرد…

ادامه مطلب

نگاه جواد اسحاقیان به «تنهایی پرهیاهو» اثر بهومیل هرابال

ین کتاب در روزگار چیرگی حزب کمونیست کشور و وابسته ی “اتحاد شوروی” پیشین و هنگامی نوشته می شد که نیروهای “پیمان ورشو” در سال ۱۹۶۹ خاک کشور او را اشغال کردند و نهاد جهنمی سانسور در ۱۹۷۶ به این رمان کوتاه اجازه ی انتشار رسمی نداد. با این همه، این اثر به صورت غیررسمی…

ادامه مطلب

نگاه جواد اسحاقیان به «از روزگار رفته حکایت» اثر ابراهیم گلستان

جفت های متقابل” (Contrasting Pairs) یک شگرد ادبی است. واژه ی contrast از ریشه ی لاتینی contra stare به معنی “نقطه ی مقابل ” (stand against) گرفته شده که خود دو گونه است: نخست “تقابل نقطه به نقطه” (point – by- point contrast) که مطابق آن نویسنده ابتدا به ویژگی های یک موضوع می پردازد…

ادامه مطلب

آنتوان چخوف

نگاه متفاوت جواد اسحاقیان به «باغ آلبالو» شاهکار چخوف

اطلاق “تراژدی” به “باغ آلبالو” وجهی دیگر هم دارد که ناظر به رخدادهایی است که پس از اجرایش در “تآتر هنر مسکو” پیش آمد. “چخوف” به پیروزی “بورژوازی” روسیه و کسب قدرت سیاسی بیشتر در برابر اشرافیت رو به تباهی روسیه به شدت امیدوار بود و تصور میکرد که به زودی شاهد قبضه یا دست…

ادامه مطلب

خوانش مضمونی «شنل»/ جواد اسحاقیان

       داستان کوتاه “شنل” (The Overcoat, 1842) نوشته ی “ن. و. گوگول” (N. V. Gogol) یکی از تأثیرگذارترین داستانهای کوتاه در ادبیات روسیه بر بسیاری از داستانهای کوتاه و بلند (رمان) در ادبیات جهان است که خود می تواند موضوع مقاله ای مستقل باشد مانند تأثیرات مستقیم و آشکار “شنل” بر آثاری از “داستایوسکی” ((Dostoevsky…

ادامه مطلب

چراغ ها را من خاموش می کنم

راهنمای نظری و عملی برای خوانش ادبیات داستانی(۱۶)/ جواد اسحاقیان

برای درک رویکرد “ساختگرایی” ۱ در یک متن ادبی، یا نوشتن نقدی ساختگرا بر یک داستان کوتاه، رمان یا قطعه شعر، باید از مفهوم و ساز و کار “ساختگرایی” اطلاع دقیق داشت. برداشت های ظاهری و ناقص از این رویکرد ادبی، خواننده و منتقد را به جایی نمی رساند

ادامه مطلب

راهنمای نظری و عملی برای خوانش ادبیات داستانی(۱۵)/ جواد اسحاقیان

  “نقد واکنش خواننده” ۱ ـ همان گونه که از نامش برمی آید ـ بر بازتاب خواننده نسبت به “متن ادبی” تأکید می کند. با این همه، این حکم به هیچ وجه به این معنی نیست که شما به عنوان خواننده تنها به این اکتفا کنید که باری به هر جهت، باید “واکنشی” نسبت به…

ادامه مطلب

راهنمای نظری و عملی برای خوانش ادبیات داستانی(۱۴)/ جواد اسحاقیان

 حقیقت این است که خوانش یک متن داستانی با رویکرد “نقد نو” ۱ چندان هم ساده نیست. با آن که از تاریخ تکوین این گونه نقد نیم قرن گذشته است، طرح آن در نقد ادبی ما تازگی دارد و آنچه هم هست، تنها در سطح اشاراتی به تاریخچه و توضیح گذرای برخی از عناصری است…

ادامه مطلب

راهنمای نظری و عملی برای خوانش ادبیات داستانی(۱۳)/ جواد اسحاقیان

     داستان کوتاه “سه پلّه ی آخِر” یکی از چهارده داستان “سرِ سبیل هایت را نجو” است که به خاطر اشاره به ریزنگاری های مربوط به آوازه گری یا تبلیغ کالاهای افسونگرانه، شگردهای جلب و جذب مشتری، نمونه ی دلالتگر و شفافی برای خوانش نشانه شناختی است

ادامه مطلب

راهنمای نظری و عملی برای خوانش ادبیات داستانی(۱۲)/ خوانش سبک شناختی داستان «نون والقلم»/ جواد اسحاقیان

 رمان نون و القلم (۱۳۴۰) ازجمله آثار تمثیلی و مباحثاتی “آل احمد” (۱۳۴۸- ۱۳۰۲) است که از منظر “نظریه ی انتقادی” مورد تحلیل قرار نگرفته است. این رمان، به خاطر اشاره و احتوا بر برخی جنبش های تاریخی مانند جنبش “حروفیه” در روزگار تیموریان و “پسیخانیان” در عصر صفویان و به گونه ای تمثیلی و…

ادامه مطلب

منیرو روانی پور

راهنمای نظری و عملی برای خوانش ادبیات داستانی(۱۱)/ خوانش سبک شناختی داستان « کافه چی»/ جواد اسحاقیان

 ما در نوشته ی پیشین با “رویکرد سبک شناختی” چنان برخورد کردیم که گویی “سبک شناسی” برخورد “فردی” نویسنده با “زبان” است و به راستی بیشتر آنچه تا کنون در باره ی مقوله ی “سبک” خوانده یا شنیده ایم، چنین برداشت و دریافتی را به ما القا می کرده است

ادامه مطلب