رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: علی ربیعی

نیچه فیسوف بدکردار!/ علی ربیعی

فیلسوف و شاعر و نویسنده ای که پیش از آثارش زندگی یش در معرض قضاوت است و این حکایت و شرح ماجرا کماکان ادامه دارد گویی هزار پایی ست که در زیر آستین هر کدام ازما دارد وول می خورد تا جاییکه هر چه خوشبختی و بدبختی انسان امروز است

ادامه مطلب

برداشتی آزاد از کتاب «دزد» اثر فومی‌نوری ناکامورا

هر کس روایت خود را از زندگی دارد چنانچه در قصه هم هر نویسنده روایت خود را از زندگی می سازد. اما سختی و مهابت آنگاه خواهد بود که خدایان روی زمین  همین تصوری که خود از زندگی دارند به این نتیجه برسند که حقیقت محض همین است که آنها می شناسند

ادامه مطلب

غم غریبی و غربت قصه رضا قاسمی! / علی ربیعی (ع بهار

مهاجرت وغربت برای کسی که غریب می افتد علاوه براینکه به تعبیر مرحوم شاهرخ مسکوب احساسی دریغناک(نوستالوژیک) است از خاطرات به یغما رفته، بلکه جهانی ای ست مملو از سرگردانی روزهایی که برای مهاجر در پیش است در عین حال که در کلام نیز دو واژه مترادف هستند که شروع همسانی دارند یعنی همراه با…

ادامه مطلب

از مسیرعقل و آزادی/ علی ربیعی (ع. بهار)

برای من فلسفه درهمه حال به نقش ملکه علوم ظاهر می شودو چنانکه ارسطو می گوید دانشی است که به حیرت آدمی پاسخ می دهد لذا کسانی اهل فلسفه هستند که درد دانایی دارند ودر پی جهانی خردمندتر….اما آنچه من از فلسفه می فهمم با همه وسعتش شاید مدخلی بر کشف…

ادامه مطلب

فلسفه دخالت ذهن!/ علی ربیعی (ع. بهار)

تساوی عقل بین انسانها و حذف مفهوم تقلید و اطاعت در جامعه و به تبع آن رشد آزادی و دمکراسی بود به عبارتی شهود و شناسایی دکارتی فهم را به جای تقلید نشاند و روش در اندیشه باعث اعتماد به نفس انسانها و گشودن گره های معرفت گردید و ماهیت انسان زمینی شد و ذات…

ادامه مطلب

شکست و پیروزی هر دو زیباست

همیشه دلم می خواست موقعیتی پیش بیاید تا بتوانم اززندگی ارنست همینگوی و شاهکارش پیرمرد و دریا بنویسم بویژه به یاد روزهایی که من نوجوان با دایی یم به دریا می رفتیم و تجربه های بسیاری شبیه آنچه پیرد مرد داستان همینگوی از سر گذارنده بود را تجربه می‌کردیم ،ما دونفرمثل سانتیاگو با خود…

ادامه مطلب

بررسی آثار محمود دولت‌آبادی / محمود دولت آبادی نویسنده مردم

نویسنده کسی ست که از متن تا حاشیه جامعه را رصد می کند آن هم نه برای خوش آیند یا بد آیند گروهی یا مجموعه ای بلکه براساس جوششی که در درون او است و انگیزه ای که قابل توصیف نیست شاید مثل از جان گذشته ای که به استقبال مرگ می رود و…

ادامه مطلب