رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: نادر شهریوری (صدقی)

آینه‌های متوهم / ژان ژنه و آثارش / نادر شهریوری (صدقی)

سولانژ به خواهرش کلر یک آینه دستی می‌دهد، کلر با خوشحالی خود را در آینه نگاه می‌کند و می‌گوید: «در آینه زیباترم.»١ «آینه» در نمایش‌های ژنه حضوری تعیین‌کننده دارد و نقش بازی می‌کند. در نمایشنامه «بالکن» (١٩۶٠) حداقل در هر پرده از نمایش یک آینه وجود دارد و تعداد آینه‌ها در پرده چهارم سه‌برابر می‌شود.

ادامه مطلب

کاسترو و ادبیات / نادر شهریوری (صدقی)

بازارف، قهرمان رمان پدران و پسرانِ تورگینف هنگامی که سرگرم تشریح جسد مردی بود که از تیفوس جان سپرده بود، خود به تیفوس مبتلا می‌شود و از پا درمی‌آید. بازارف قبل از مرگ ضرب‌المثلی را به خاطر می‌آورد: مرگ یک شوخی قدیمی است اما به سراغ هرکسی که می‌رود برای او تازگی دارد. مرگ فیدل…

ادامه مطلب

اورول در انتخاب میان بد و بدتر / نادر شهریوری (صدقی)

جورج اورول نسبت به شرح‌حال‌نویسی بدگمان بود، به‌نظرش شرح‌حال‌نویسان با ارائه تصویری مثبت از خود، واقعیت را بیان نمی‌کنند. به‌نظر اورول تنها به آن شرح‌حال‌نویسی می‌توان اعتماد کرد که موضوع شرم‌آوری را برملا کند.

ادامه مطلب

ناتالیا گینزبورگ و هراس از سکوت / نادر شهریوری (صدقی)

گواینکه ناتالیا گینزبورگ از سکوت هراسان است و آن را شکلی از خودویرانگری رنج‌آور تلقی می‌کند اما او به کمک سکوت راوی خاطره‌های خود می‌شود. «سکوت» و «خاطره» دو پارامتر مهم در داستان‌های گینزبورگ‌اند.

ادامه مطلب

مردی که می‌خندد / به یاد داریو فو

در دربار پادشاهان و فرمانروایان همواره گروهی مجاز بودند تا با نمایش طعنه‌آمیز، رفتار فرمانروایان را به تمسخر بگیرند و سیاست‌های آنان را با خنده، شوخی و بداهه به چالش بکشند، در آن صورت فرمانروایان با دیدن آنان، یعنی با دیدن کسانی که در حضورشان رفتار، حرکات و صدایشان را تقلید می‌کردند به وجد می‌آمدند…

ادامه مطلب

شکل‌های زندگی: پابلو نرودا و شعرِ ضدرئالیسم / نادر شهریوری (صدقی)

پابلو نرودا (١٩٧٣-١٩٠۴) به یک تعبیر نه شاعری اهل شیلی، نه شاعرِ آمریکای‌لاتین و نه شاعر «سرزمینی» معین، که شاعرِ زمین است. زمین اسمی مؤنث همچون اسم مادری است که بر فراز همه نام‌ها ایستاده است. شاعر خود را در گستردگی مهر بی‌پایان زمین کوچک می‌بیند و حس می‌کند در نقطه‌ای دور از تاریخ آن…

ادامه مطلب

سرزمین درون سرِ من/ درباره خوسه دونوسو نویسنده شیلیایی

«حکومت نظامی» نوشته خوسه دونوسو، نویسنده شیلیایی با این جملات است که آغاز می‌شود. مانونگو ورا خواننده محبوب شیلیایی بعد از کودتای ١٩٧٣ علیه آلنده از شیلی خارج می‌شود و پس از سیزده سال دوری به سانتیاگو بازمی‌گردد و به سوی خانه نرودا در دامنه تپه سن‌کریستوبال می‌رود، او اسیر خاطراتی از گذشته و همین‌طور…

ادامه مطلب

ایبسن سخن می‌گوید

ممکن است عشق ایبسن به «هدا گابلر» مانند عشق فلوبر به «اما بوواری» و عشق تولستوی به «آنا کارنینا» باشد اما معشوق ایبسن از نظر خلق‌وخوی و شخصیت از آن دو متفاوت‌تر است. معشوقه ایبسن کم‌وبیش شباهتی به «مده‌آ»ی اوریپید دارد. ایبسن «هدا گابلر» را این‌طور معرفی می‌کند: زیبای رنگ‌پرنده، سرد اما مصمم، افراطی و…

ادامه مطلب

مصائب سودمندی ؛ برشت و والتر بنیامین / نادر شهریوری (صدقی)

نمایش «زندگی گالیله» نمونه‌ای از تئاتر «اپیک-دیالکتیکی» است که برشت ارائه می‌دهد. آنچه در وهله اول در این نمایش به چشم می‌خورد شخصیت‌ متناقض گالیله است. متناقض به این معنا که او خود را در قالب ثابت و تغییرناپذیر یک «نام» مثلا «دانشمند» حبس نمی‌کند. اگرچه گالیله دانشمند است

ادامه مطلب

شکل‌های زندگی: ایده‌های پل استر درباره شانس و سرنوشت / نادر شهریوری (صدقی)

حادثه، اتفاق و رویداد، در داستان‌های پل استر اهمیت دارند. اگر پل استر می‌خواست داستانی درباره آفرینش جهان بنویسد، داستانش را با این جمله کوتاه شروع می‌کرد: «در آغاز تنها یک حادثه بود.» مقصود از حادثه فقدان طرح اولیه برای جهانی است که از نظرش قاعده‌ای ندارد. داستان‌های پل استر با حادثه شروع می‌شوند، با…

ادامه مطلب

کامو روباه است یا خارپشت / سنجش وفاداری کامو به ایده داستایفسکی

آلبر کامو «تسخیرشدگان» را مهم‌ترین رمان سیاسی و آن را یکی از چهار، پنج رمانی می‌داند که فراتر از همه آثار ادبی قرار دارد. کامو در ١٩۵٩ متنی نمایشی با عنوان «تسخیرشدگان» می‌نویسد که اقتباسی از رمان «تسخیرشدگان» (شیاطین) داستایفسکی است. کامو در این نمایش به مضامین اصلی اندیشه‌های داستایفسکی می‌پردازد.

ادامه مطلب

تکرار نامکرر زندگی/ تأملی کوتاه بر ‌جویس با نگاه به «اولیس جویس، عصاره داستانی»

با آغاز قرن بیستم و شروع جنگ جهانی اول، «مدرنیسم» با حمله تهاجمی به ایدئولوژی زمانه خود سه‌گانه پیوسته آن یعنی، سوژه و جهان و روح را دچار تزلزلی جدی می‌کند و به‌جای آن مضامین مهمی همچون ناپیوستگی سوژه و ابژه و به‌هم‌ریختگی تجربه را مطرح می‌کند.

ادامه مطلب

رومن گاری تاس بازی می‌کند / مواجهه با واقعیت در آثار رومن گاری

آلبر مزیگ در بیست‌سالگی به خاطر علاقه به آدلین، دختری که دوست داشت زن یک کاشف بزرگ شود از دهکده محل تولدش خارج می‌شود و تا لحظه مرگش در شصت‌سالگی به آن «جا» بازنمی‌گردد، او در تمام این مدت نقش یک کاشف بزرگ را «بازی» می‌‌کند. بعدها مجسمه‌ای از او شبیه به جهان‌گشایان و پیشتازان…

ادامه مطلب

شکل‌های زندگی: چهار صدسال بعد از مرگ شکسپیر / نادر شهریوری (صدقی)

برشت با تأکید بر «درک لحظه» آنچه را در هملت غایب می‌بیند عدم درک لحظه است. مقصود از درک لحظه، لحظه‌ای است که به تاریخ و سیاست گره می‌خورد. به نظر برشت لازم نبود هملت با کشتن عمویش -پادشاه دانمارک- مادرش و سرانجام خودش، دانمارک را که در تخاصم با دولت نروژ به سر می‌برد…

ادامه مطلب

خواننده رهایی‌یافته/ به مناسبت انتشار کتاب «چگونه ادبیات بخوانیم»

استفان تسوایک شکسپیر را جسارت انگلستانِ گرسنه می‌داند و دیکنز را تجسم انگلستانی می‌داند که دیگر گرسنه نیست بلکه تنها میل به هضم‌کردن دارد، چون می‌خواهد آنچه را قبلا در زمان گرسنگی‌اش به‌دست آورده هضم کند

ادامه مطلب

لذت زشتی / شکلهای زندگی: امیل زولا

رمانتیسم دارای خصوصیات خیال‌انگیز و احساساتی است که آدمی را به سوی خود می‌کشاند، حال آنکه ناتورالیسم حتی در مهم‌ترین آثارش مانند آنچه در نوشته‌های زولا یافت می‌شود از اساس فاقد آن چیزی است که معمولا آدمی را به سوی خود می‌کشاند، با‌ این‌ حال وقتی «آسوموار»ی زولا در ١٨٧٧ منتشر شد تنها در عرض…

ادامه مطلب

زندگی المثنی نمی‌خواهد

سوزان سانتاگ در انتخاب سه اندیشمند تأثیرگذار: مارکس، نیچه و فروید، نیچه را برمی‌گزیند. «علیه تفسیر» او بیان همین مسئله است. تفسیر موقعی انجام می‌گیرد که مفسر در یک متن ادبی و یا هنری به‌دنبال «محتوای پنهان» باشد. پیش‌فرض تفسیرکردن مستلزم وجود فاصله میان محتوا و فرم است

ادامه مطلب

وقتی شهر همدست کارآگاه و نویسنده می‌شود / مودیانو و مسئله زمان

پاتریک مودیانو می‌گوید زمان رهایی‌بخش است چون چیزهایی که در گذشته آدم را عذاب می‌دادند با گذشت زمان خنده‌دار می‌شوند. این تلقی از زمان هنگامی می‌تواند درست باشد که «زمان به آخر برسد»؛ جز این در زندگی روزمره و به تعبیر دقیق‌تر در طی زمان همواره چیزهایی اتفاق می‌افتد که آدمی را عذاب می‌دهد و…

ادامه مطلب

شکل‌های زندگی: ادای احترام به ابوالحسن نجفی/ مسئولیت بی‌پایان

شکل‌های زندگی: ادای احترام به ابوالحسن نجفی مسئولیت بی‌پایان نادر شهریوری (صدقی) ١. «من نایب سرهنگ دوپانی و کلام را متهم می‌کنم... من ژنرال مرسیه را متهم می‌کنم... من ژنرال بیو را متهم می‌کنم... من سه کارشناس خط را متهم می‌کنم، من می‌دانم که با واردکردن این اتهامات خود را زیر ضربه مواد  ٣٠…

ادامه مطلب

کلاسیک‌ها بازمی‌گردند

ادبیات کلاسیک، ادبیاتی است که چیزی را که می‌خواهد بگوید هرگز تمام نمی‌کند، به‌ همین دلیل جوان و شاداب می‌ماند. کلاسیک‌ها همواره بازمی‌گردند تا جوانی‌شان را تجدید کنند. اکنون هملت بازگشته است. شک‌آوری هملت و تأملات روان‌کاوانه‌اش که در نهایت منتهی به‌تعویق‌انداختن هر اقدامی می‌شود، ریشه در مونتنی دارد

ادامه مطلب

بزرگ شدن چقدر مزخرف است/ گلی ترقی و نوستالژی شیرین تهران سالهای دور

گذرگاه تاریخ، فلسفه تاریخ و کلماتی مشابه تنها درک ما را از تاریخ دشوار می‌سازند، شاید تاریخ همانی است که رولان بارت می‌گوید: آن‌گاه که به تصویر مادرم نگاه می‌کنم، زمانی که پیش از من زنده بود و من می‌توانستم در پناهش خود را بیابم. همین نگاه را گلی ‌ترقی در داستان‌هایش پی می‌گیرد

ادامه مطلب

حیات‌ کنشگر؛ ایبسن و خانه عروسک

شکل‌های زندگی: ايبسن و خانه عروسك حیات‌ کنشگر نادر شهریوری (صدقی) روزی ایبسن به زنش سوزانا می‌گوید: «بالاخره نورا را دیدم، ‌آمد طرف من و دستش را گذاشت روی شانه‌ام، سوزانا همان‌طور که از یک زن انتظار می‌رود پرسید: چه لباسی تنش بود؟ ایبسن خیلی جدی جواب داد: یک پیرهن پشمی آبی‌رنگ»,١ نورا شخصیت…

ادامه مطلب

کوندرا می‌خواهد بخندد

کوندرا می‌گوید یک‌بار حساب نیست، یک‌بار هیچ است، فقط یک‌بار زندگی‌کردن مانند هرگز زندگی‌نکردن است، اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می‌توان قائل شد جز احساس بازیگری که بدون تمرین وارد صحنه شده است

ادامه مطلب

تأملی بر شعرهای آخرِ شاملو در آستانه سالمرگش

به نظر شاملو تنها انسان زیباست و زیبایی جهان به‌خاطر حضور اوست. انسان شاملویی همچون خورشیدی است که در مرکز هستی قرار گرفته و به جهان پیرامون خود روشنایی می‌دهد و از این‌رو زمین، سیارات و جهان را مجیزگوی خود می‌کند.

ادامه مطلب

جنایت و رهایی/ نگاهی متفاوت به عمل راسکولنیکوف و مکبث

از نظر زمانی در تراژدی‌های شکسپیر، «مکبث» سریع‌ترین، «هملت» کندترین و «شاه‌لیر» ترکیبی از این دو است. منظور از «زمان»، پیوند آن با وقوع اتفاق یا حادثه‌ای مهم است که رخ می‌دهد یا احیانا انتظار می‌رود که باید رخ دهد

ادامه مطلب

شکل‌های زندگی: شکسپیر و کمدی سیاه

ژنون، زن ژوپیتر است، هر دو از خدایان‌اند و ژوپیتر خدای خدایان است، شاه‌لیر که قلمرو پادشاهی و قدرتش را به دخترانش بخشیده تا ایام سالخوردگی را در آرامش سپری کند، به خدای خدایان سوگند می‌خورد که تصورات کنت مبنی بر تغییر رفتار دخترانش بعد از سپردن قدرت به آنان، بی‌پایه و اساس است

ادامه مطلب

ادبیات، بخت و زمان بی‌انتها

شاهزاده آندره، قهرمان «جنگ‌وصلح» تولستوی در میدان جنگ به آسمان نگاه می‌کند که در آن ابرها یکدیگر را دنبال می‌کنند و سپس به زندگی و مرگ می‌اندیشد و به خودش می‌گوید تمامی اینها در مقابل این آسمان بی‌کران، اموری بی‌اهمیت بیش نیستند

ادامه مطلب

داستایفسکی در کجا ادبیات روسیه ایستاده است؟

گرچه داستایفسکی از باب تمجید از گوگول گفته بود: ما همگی از زیر شنل گوگول بیرون آمده‌ایم، اما داستایفسکی از بابت بیرون‌آمدن از زیر شنل بهای سنگینی پرداخت: در ١۶نوامبر١٨۴٩ دادستان وقت روسیه داستایفسکی را به جرم قرائت نامه خیانتکارانه بلینسکی به اعدام محکوم می‌کند

ادامه مطلب

وقتی کلیشه‌ها به ایده غالب بدل می شوند!

کلیشه‌ای همواره رایج وجود داشته، دارد و خواهد داشت که از فرط استعمال به ایده‌ای غالب بدل شده است. این کلیشه کماکان تنها آلترناتیو موجود برای رفع ابهام درباره هنرمند، قهرمان آفریننده است.

ادامه مطلب

به‌بهانه درگذشت یاشارکمال / نویسنده به‌مثابه نقال

در آثار یاشارکمال که او خود را با صراحت و حتی با افتخار وارث «سنت نقالی» می‌خواند، اسطوره و تاریخ با یکدیگر پیوند می‌خورد. اسطوره‌های هر ملت جزو جدایی‌ناپذیری از افسانه‌های آن مردمند. این اسطوره‌ها در قالب افسانه سینه‌به‌سینه نقل می‌شود و با خلق‌وخو و تنش‌های هر قوم و به‌طور کلی تاریخ آن قوم…

ادامه مطلب