«زندگی و زمانه مایکل ک» نوشته جی. ام. کوتسیا / از نشر نو با ترجمه مینو مشیری
«شکوه زندگی»روایت تلخ و سرد یک مرگ تدریجی، تحلیل رفتن صدای مبهمی است که در نفسهای فرو خورده محو میشود. آواز خشداری که به زوزه به «جیر جیر» یوزفین میکشد.
شاید برخی از بارزترین نمونههای نقد سورئالیستی آندره برتون به کار را بتوان در رمان نادیا(۱۹۲۸) یافت. کتاب به ظاهر، درباره ارتباط کوتاهی است که برتون با یک زن جوان هنگام قدم زدن در پاریس پیدا میکند.
«در رمان شما موظفید پیچیدگیهای جهان را به کاملترین وجه بازتاب بدهید.»[۱] بارنز این وظیفه را شوخ طبعانه بر خودش هموار میکند و به سادگی هم از عهدهاش بر میآید. چقدر حسادت برانگیز و حسرت آور است.
اگر پروست را خوانده باشید، که خواندنش اصلا کار سادهای نیست، پروست علیه زوال پاداشی برای صبر و اراده شماست. اگر تا به حال به سمت خواندن پروست نرفته باشید هم پروست علیه زوال خجالت زدهتان میکند. میخوانید و حسرتبار به حالی که چاپسکی و همقطارنش داشتهاند غبطه میخورید.
«بچه گریه میکرد و زن نان را میدوخت. نانِ کامل را داد دست بچه و به او گفت ساکت شود بچه نان را نصف کرد و دوباره زد زیر گریه. اینجا بود که مادر پسرش را کشت.» از این روایتهای هولناک در دروازه خورشید زیاد میبینید.