حوزه تمدنی ایران، بخش بزرگی از منطقه آسیا را پوشش میدهد و تمامی کشورهای اطراف متاثر از قدمت و گستردگی این فرهنگ بوده و هست. با اینحال و متاسفانه مدتی است حرکتهایی از سوی کشورهایی که ما آنها را دوست و همسایه میخوانیم، رخ میدهد؛ ثبت مولانا بهنام ترکیه، ثبت تار ایرانی بهاسم جمهوری آذربایجان، بحث بر سر نام خلیجفارس، تلاش برای ثبت کردن نام دانشمندان ایرانی چون ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا بهعنوان عرب، همگی و همگی اتفاقهاییاند که هرازچندگاهی، ایرانیان ساکن فضای سایبر را به این فکر میاندازد که با کمپینی اینترنتی، تلاشی معمولا بینتیجه را راه بیندازند، گویی متولی این امور در ایران بهخواب رفته باشد. آخرین رویدادی که در آن یکی دیگر از مشاهیر و چهرههای ایرانی برای کشوری همسایه مصادره شد، در مراسم بزرگداشت انتخاب «غزنین» به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال 2013 است. در این مراسم که در بیستوششمین نمایشگاه کتاب برپا شد، سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، غلامعلی حدادعادل، رییس فرهنگستان فرهنگ و ادب فارسی بههمراه وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان، سفیر این کشور در ایران، همچنین بسیاری از پژوهشگران و ادیبان این کشور حضور داشتند. در این نشست وزیر و سفیر افغانستان در صحبتهایشان فردوسی را برخاسته از افغانستان دانستند اما این سخنان از سوی حداد عادل که در این مراسم حضور داشت، واکنشی به همراه نداشت. آنها حتی در سخنرانی خود به این مساله که فردوسی و شاهنامه در دوره غزنویان سروده شده است، اشاره کرد و بیهقی را نیز با تاریخنگاری سترگ و بینظیرش به غزنین در افغانستان نسبت دادند. استادان و پژوهشگران باستانشناسی و تاریخدان در آن نشست فراموش کردند یادآوری کنند افغانستان در دوره قاجار از ایران جدا شد و تا پیش از آن بخشی از فرهنگ و تمدن ایران بزرگ بهشمار میرفت. این بیتفاوتیها شاید در حال حاضر بدون واکنش تمام شود و گفته شود افغانستان برای بازسازی تاریخ و فرهنگ پس از سالها جنگ دست به چنین برنامهها و فعالیتهایی میزند، اما روزی خواهد رسید که تکرار و تکرار آنها در ذهن دیگران چیز دیگری را تداعی کند که روزی سیدجمالالدین اسدآبادی را افغانی نامیدند و پس از آن خلیجفارس در دنیا نام دیگری گرفت و مولانا و تار ایرانی و… . درست است که دیگر کشورها هزینههای بسیاری برای چنین برنامههایی میدهند و مسوولان همیشه میگویند دست استکبار جهانی در کار است.
***
توقف انتشار «صد سال تنهایی»
«صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز با ترجمهی بهمن فرزانه
رمان «صد سال تنهایی» گابریل گارسیا مارکز با ترجمهی بهمن فرزانه که پس از سالها تجدید چاپ شده بود، فعلا منتشر نمیشود.
این مترجم پیشکسوت گفت: چاپ جدید ترجمهی رمان «صد سال تنهایی» اثر مارکز تمام شده، و علیرغم اینکه کتاب اخیرا تجدید چاپ شده بود، حالا میگویند فلان بخش از کتاب را بزنید که اینجوری عملا چیزی از آن باقی نمیماند. بنابراین کتاب فعلا و با این وضعیت تجدید چاپ نمیشود.
یکی از کتابفروشان انتشارات امیرکبیر (ناشر کتاب) هم از تمام شدن چاپ این کتاب خبر داد و گفت: چاپ کتاب را تمام کردهایم و دیگر تجدید چاپ نمیشود.
ترجمهی بهمن فرزانه از «صد سال تنهایی» که سالها به صورت افست و در خیابان به فروش میرسید، دیماه سال گذشته بعد از 33 سال از سوی انتشارات امیرکبیر تجدید چاپ شد. چاپ نخست این رمان در ایران به سال 1353 در نشر یادشده با مدیریت عبدالرحیم جعفری انتشار یافته است.
بهمن فرزانه در هنگام اعلام خبر تجدید چاپ این رمان بعد از 33 سال به ایسنا گفته بود: سرانجام آمدند با من قرارداد جدیدی بستند، مدیران نشر امیرکبیر گفتند «صد سال تنهایی» را تجدید چاپ میکنیم و حالا ترجمهی این رمان با ویراستی جدید منتشر میشود. من هم از اینکه این کتابم تجدید چاپ میشود، خوشحالام و حس خوبی دارم از اینکه بالأخره بعد از سالها، کتاب را تجدید چاپ میکنند.
ین مترجم در مقدمهی کوتاه چاپ تازهی «صد سال تنهایی» نوشته است: چیدن چند شاخ برگ از این درخت تنومند چندان آسیب و صدمهای به آن وارد نمیکند.
عموم جامعهی فرهنگی – ادبی ایران، بهمن فرزانه را با ترجمهی «صد سال تنهایی» میشناسند؛ اما او نسبت به این مسأله گله دارد و میگوید: از من به عنوان مترجم «صد سال تنهایی» در ایران یاد میکنند. این انتقاد به آنها وارد است که من بعد از «صد سال تنهایی»، کتابهای دیگری هم از این نویسنده ترجمه کردم؛ مثلا «عشق در زمان وبا» را ترجمه کردم؛ اما این برچسب مترجم «صد سال تنهایی» به من چسبیده است؛ ولی من معتقدم خوانندگان و منتقدان نباید وسواس داشته باشند که به یک چیز بچسبند. یک نویسنده و مترجم را باید آنطور که هست، شناخت؛ نه اینکه بر اساس یک کتابش او را قضاوت کرد. یعنی اینکه در ایران مدام به من میگویند مترجم «صد سال تنهایی»، این البته خوشایند است؛ ولی من آثار دیگری هم از مارکز ترجمه کردهام.
بابا اصلا انشتین گالیله و ..همشون ایرانی وفارس بوداند…
savalan
Posted
3 خرداد 1392 at
8:01 ب.ظ
بابا کجای کاری، بعضی از خدا میخوان که این مشاهیر به اسم این و آن ثبت بشه .
savalan
Posted
3 خرداد 1392 at
10:12 ب.ظ
با این حرفها خودت را به نفهمی می زنی وحتما یکی از همین پانهای معروف و خائن تشریف داری و میگی؛ گالیله و انیش…، {…} فهم شو و بدون که صحبت سر ایرانی بودنه نه فارس بودن. پس بشین سر جات و حرف مفت نزن.
سینا
Posted
29 خرداد 1392 at
5:15 ق.ظ
خب وقتی خودمون میندازیمشون دور دیگران که قدرشونو می دونن برش میدارن این که عجیب نیست وقتی جلو چشممون قبر شاملو دوبار تخریب میشه و صدای کسی در نمیاد چه انتظار دارین از شاعر و مورخ چند قرن پیش؟
پرويز
Posted
16 اردیبهشت 1393 at
8:11 ب.ظ
بنام خدا
هويت ملي نيازمند عزم و اراده ملي است
خيلي خوب است كه در وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي معاونتي تاسيس شود بنام معاونت تاريخ ماندگار جهت شناسايي و پاسداري از فرهنگ ،هنر و تاريخ ايران و ثبت و ضبط چنين مواردي كه ملت اينهمه نگران نباشند
5 Comments
ali
بابا اصلا انشتین گالیله و ..همشون ایرانی وفارس بوداند…
savalan
بابا کجای کاری، بعضی از خدا میخوان که این مشاهیر به اسم این و آن ثبت بشه .
savalan
با این حرفها خودت را به نفهمی می زنی وحتما یکی از همین پانهای معروف و خائن تشریف داری و میگی؛ گالیله و انیش…، {…} فهم شو و بدون که صحبت سر ایرانی بودنه نه فارس بودن. پس بشین سر جات و حرف مفت نزن.
سینا
خب وقتی خودمون میندازیمشون دور دیگران که قدرشونو می دونن برش میدارن این که عجیب نیست وقتی جلو چشممون قبر شاملو دوبار تخریب میشه و صدای کسی در نمیاد چه انتظار دارین از شاعر و مورخ چند قرن پیش؟
پرويز
بنام خدا
هويت ملي نيازمند عزم و اراده ملي است
خيلي خوب است كه در وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي معاونتي تاسيس شود بنام معاونت تاريخ ماندگار جهت شناسايي و پاسداري از فرهنگ ،هنر و تاريخ ايران و ثبت و ضبط چنين مواردي كه ملت اينهمه نگران نباشند