رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: آب و آتش: یادداشتهای حمید رضا امیدی سرور درباره ادبیات و سینما

آقایان! خانمها! مفتخرم که اعلام کنم صادق هدایت همچنان زنده است…

آب و آتش/ یادداشتهای حمید رضا امیدی سرور: درباره صادق هدایت بسیار نوشته شده است درباره آثارش، اهمیت تاریخی آنها در داستان‎نویسی مدرن ایران، نوآوری و جریان‎سازی او در حوزه‎هایی که پیش از آن زیاد جدی گرفته نمی‎شدند ( همانند جمع آوری فلکلور وفرهنگ توده، پیشگاه بودن در ترجمه ادبیات مدرن اروپا و..)، تاثیری که…

ادامه مطلب

به یاد فریدون آدمیت/ پیشگام تاریخ نگاری مدرن ایران

به مناسبت دهم فروردین سالگرد درگذشت دکتر فریدون آدمیت انگشت شمارند کسانی که چنان تاثیر شگرفی بر وجود آدم می‎گذارند که رد آن هیچگاه از ذهن آدم زدوده نمی شود، و با وجود همه‎ی تغییراتی که آدمی در طول زندگی به آنها دچار می شود، باز سرحال و قبراق  سرجای خود ایستاده‎اند بی آنکه…

ادامه مطلب

آخر سال با زوال کلنل!

روز پیش بالاخره چشمم به جمال زوال کلنل محمود دولت آبادی روشن شد. ماجرا ازآنجا شروع شد که دوست فیلمسازم مهرشاد کارخانی از من دعوت کرد تا تازه‎ترین فیلمش «در بست آزادی» را در دفتر تهیه آن تماشا کنیم که فیلمی خیابانی و گرم بود (که شرحش بماند برای فرصتی دیگر)؛ نزدیک غروب هنگام بازگشت…

ادامه مطلب

تجدد ناتمام / در ضرورت شناخت جریان تجددخواهی در تاریخ معاصر ایران

چند سال پیش در حین پژوهش بر روی تاریخ پاورقی نویسی در ایران (که بخشهایی از آن به صورت پراکنده در چند نشریه منتشر شد)، هنگام کار روی نخستین نشانه های رمان نویسی در ایران  که متاثر از آشنایی با فرهنگ غرب بود؛ توجه ام به جریان تجدد در ایران و نقش آن در حوزه…

ادامه مطلب

در حاشیه سی و دومین جشنواره فیلم فجر/ سنگینی سایه غایبان جشنواره!

در رمان جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی خواننده از همان ابتدای داستان همراه همسر سلوچ با جای خالی او روبه رو می شود و در طول این رمان حجیم با اینکه هیچگاه سلوچ حضوری مشخص و عینی پیدا نمی کند اما چنان سایه ای روی زندگی و روابط شخصیت های دیگر  می اندازد…

ادامه مطلب

گرانی کتاب و راه حل قدیمی کرایه کتاب!

میانه ی دهه شصت، در لاله زارنو  سر کوچه ملی )1( دکه ی کتابفروشی بود، کل این دکه ی یک در دو متری  درواقع پیشخانی بود به ارتفاع  حدود یک متر یا کمی بیشتر از جنس آهنگ  و مسقف  که خاکستری رنگ شده بود. . صاحب آن (مردی میانه سال کمی چاق و با سری…

ادامه مطلب