«دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوریکه ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شدهام و هفته دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بودهام؟ یکسال است، در تمام این مدت هر چه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم بمن نمیدادند
عناصر سینمای آندری تارکوفسکی(نشر مرکز ۱۳۹۳)، نگاهی به زندگی و آثار فیودور داستایفسکی (انتشارات ققنوس ۱۳۹۴)، لیرشاه(شکسپیر، بنگاه ترجمه و نشر پارسه ۱۳۹۵)، شب دوازدهم(شکسپیر، بنگاه ترجمه و نشر پارسه ۱۳۹۷)
«نقشبندان» از داستانهای دههی شصتی هوشنگ گلشیری است، داستانهایی که در اوج پختگی ادبی نوشت، زمانی که به واقع و به تعبیر خود او همان نهنگ ادبیات داستانی خرد ایران بود. به مناسبت زادروز او، ۲۵ اسفند ماه ۱۳۱۶، این داستان را می خوانیم. به یاد داستان نویسی که از زمانه خود پیش افتاده…
سیدمحمدعلی جمالزاده را به واسطه انتشار «یکی بود یکی نبود»ا پایهگذار داستاننویسی جدید ادبیات فارسی بر شمردهاند. داستانهای “فارسی شکر است”،”رجل سیاسی”،”دوستی خاله خرسه”،درددل ملاقربانعلی”، بیله دیگ بیلهچغندر” و”ویلانالدوله” در این کتاب منتشر شده اند.
خاله گل آمد و مرا برد خانه خودشان. غروب بود. هوا خاکستری بود. شوهرخاله گل بغلم کرد. به موهام دست کشید و بعد، پیشانیام را و گونههام را بوسید. با سبیل شوهر خاله گل بازی کردم که مثل پشمک نرم بود، اما مثل پشمک سفید نبود.
همه چیز با فرار تو از دست مردی با جامۀ لجنی و چهرهای خشمناک که به نظرت بارها دیده بودی و حالا نمیتوانستی بشناسی و دنبالت میدوید تا سرت را بکوبد به دیوار و خفهات کند یا با خایه آویزِ کهورِ سر کوچه شوی آغاز و حالا که رسیده بودی به فنسکشی زمینی و داشتی…
گرمای سوزان وگرد وغبار سرخ تیرماه، آسمان اهواز را تیره کرده بود. باد به شد ت میوزید، کارون متلاطم حتی جمعه هم بیکار نبود، به ستون های پل سفید ضربه میزدو رنگ قهوه ای می پاشید. هوی هوی باد از لای در و پنجره به داخل خانه ها می دوید و پنجره و…
درست پشت کشور پادشاهیای که سقوط کرد یک رودخانه جاری بود. رودخانه جریان آب زلال و دلنشینی داشت و ماهیهای بسیاری در آن زندگی میکردند. درونش علفهای هرز هم میروئیدند و ماهیها علفهای هرز را میخوردند. ماهیها اهمیتی نمیدادند که کشور پادشاهی سقوط کرده است یا نه. اینکه آن کشور، پادشاهی بود یا جمهوری…
دیگر نمیخواست سیگاری باشد. دوست نداشت صدایش با صداهای دیگر قاطی شود. دهنش را برای دور انداختن سیگارش تکان داد و سیگار کشیدن را ترک کرد.
استیون میلهاوزر داستانْکوتاهنویس و رماننویس آمریکایی است، متولد سال ۱۹۴۳ در شهر نیویورک. او در سال ۱۹۹۷ بخاطر رمان مارتین درسلِر برندهی جایزه پولیتزر برای داستان شد.
ویکتوریا توکاروا متولد ۱۹۳۷ در لنینگراد (اتحاد جماهیر شوروی) است. عشق او به ادبیات از دوازدهسالگی شروع شد، وقتی مادرش داستان «ویولن روتشیلد» از چخوف را برایش میخواند. این عشق به ادبیات خیلی زود جایش را به داستاننویسی و فیلمنامهنویسی داد. از دهه شصت تا امروز آثار زیادی در حوزه ادبیات داستانی و نمایشی خلق…
پانزده ساله که بودم خواهرم مرد. مرگش ناگهانی اتفاق افتاد. آنموقع او دوازده سال داشت و سال اول پیش دبیرستان بود. با مشکل قلبی مادرزاد بدنیا آمده بود، اما بعد از آخرین جراحیهایش، در سال آخر ابتدایی، دیگر علائمی از بیماری بروز نداده بود، و خانوادهی ما دوباره قوت قلب گرفته بود
در روزهایی که جهانْ با ویروس کرونا دست و پنجه نرم میکند بعضی از نویسندگان، دست به قلم شدهاند و ، اینجا و آنجا ، در حال و هوای این روزها مطالبی نوشتهاند. اولگا توکارچوک، نویسندهی لهستانیِ برندهی جایزهی نوبلِ ادبیاتِ سال ۲۰۱۹ یکی از این نویسندگان است که ترجمهی انگلیسی نوشتهی او در…
داستان کوتاهی از ویکتور ارافیف (نویسندهی رمان «استالین خوب»)؛ در روزگار کرونا / ایلوتبار ویروسها
این روزها، درگوشهوکنار جهان، یک نام بیشتر از همه نامها شنیده و خوانده میشود، و آن «کرونا» است: ویروسی که حالا از دنیای زیست آدمها به دنیای ادبیات وارد شده. یکی از داستانهایی که در اینباره نوشته شده، داستان کوتاه «ایلوتبار ویروسها» نوشته ویکتور ارافیف (۱۹۴۷-مسکو) نویسنده برجسته روس است که نویسنده آن را در…
قول مشهوری است که داستاننویس برجسته کترین منسفیلد (Katherine Mansfield) چند بار کوشید تا رمان بنویسد، اما هیچیک از تلاشهای او قرین موفقیت نشد (مایسْزُر Myszor ۲۰۰۱: ۳۷). همچنین در بسیاری از کتابهای مربوط به ادبیات داستانی از نویسندهی برجستهی آمریکایی ویلیام فاکنر William Faulkner نقلقول شده که نوشتن داستان کوتاه، به مراتب طاقتفرساتر از…
بها طاهر نخستین نویسندهای است که توانست جایزه بوکر عربی ۲۰۰۸ را برای رمان «واحه غروب» از آن خود کند. رمان «عشق در تبعید» نیز برای طاهر جایزه بهترین کتاب سال ۱۹۹۵ مصر را به ارمغان آورد. طاهر متولد ۱۹۳۵ در استان جیزه مصر است. سال ۱۹۷۵ در مصر ممنوعالقلم شد و پس از سالها…
داستان هفتاپیزودی «آخرین ساعت» به همراه دیگر داستانهای اولیه گوستاو فلوبر، بهنوعی پیشدرآمدی است برای خلق شاهکارهایش: «مادام بوواری»، «سالامبو» و «تربیت احساسات». به بیانی دیگر، این داستان، برای هر خواننده علاقهمند به فلوبر، دریچهای است به جهان داستانی فلوبری.
گرهارت هاوپتمان (۱۹۴۶-۱۸۶۲) نمایندهی فرهنگ و ادبیات آلمان در قرن نوزده و بیست بود و در مقام شاعر ملی حتی مورد احترام دولتهای وقت آلمان. از وی بیش از همه نمایشنامه به یادگار مانده است و در آن میان درام «بافندگان»، شرح نخستین قیامهای کارگری در آلمان، برایش اعتباری جهانی آورد.
این داستانها اغلب از مضامینی برخوردارند که شاید بسیار پیش پا افتاده و ساده به نظر برسند؛ اما چخوف چنان با جزئیات و قدرتمندانه از ابزار روایت در داستان بهره برده که خواننده را به شدت مجذوب کرده و تا انتها به دنبال خود میکشد.
کسب و کار به طور کلی آنقدر خراب است که گاه گداری وقتی در دفتر وقت زیاد می آورم، کیف مستوره ها را برمی دارم تا شخصاً سراغ مشتری ها بروم. از جمله مدت ها بود قصد داشتم یک بار هم سراغ «ن» بروم که قبلاً با هم رابطه تجاری مستمری داشتیم که سال پیش…
از پله ها بالا می روم. روی پاگرد طبقه ی اول کمی مکث می کنم. چیز خوشایندی از ذهنم می گذرد. دوباره بالا می روم. فقط وقتهایی که خیلی عجله دارم و نمی خواهم به چیزی فکر کنم از آسانسور استفاده می کنم. می رسم به شماره شش. کلید را توی قفل در می چرخانم…
ایتالو کالوینو، نویسنده، خبرنگار، منتقد و نظریهپرداز ایتالیایی در سال ۱۹۲۳ به دنیا آمد و فضای انتقادی آثارش او را به مهمترین داستاننویس ایتالیا در قرن بیستم مبدل کرده است. کالوینو در سال ۱۹۸۵در ایتالیا درگذشت. کالوینو نویسندهای مبدع و نوآور است.
ورم روی چشمش را دوباره با انگشتانش لمس کرد. چیز مهمی نبود، فقط دور چشمش سیاه میشد. این تمام چیزی بود که مفت و مجانی از ماجرا گیرش میآمد. با نگاه کردن توی آب هم نتوانست حالت چشمش را ببیند. هوا تاریک بود و او تنها بود. دستهایش را به شلوارش مالید و پاک کرد،…
محمود دولت آبادی، داستان نویس بزرگ ایرانی در دهم ماه مرداد سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد. محل تولد او روستای دولت آباد در سبزوار خراسان بود. همان محلی که بعدها، بستر اتفاقات مهم ترین رمان دولت آبادی شد. او در خانواده ای پرجمعیت بزرگ شد و همانطور که قاعده تمام فرزندان روستا است با داستان…
هر روز صبح و پاورچین پاورچین، صاحبخانه وارد اتاقم مى شود و من صداى پایش را مى شنوم. طول اتاقم خیلى زیاد است؛ این قدر زیاد که اگر بگویم که دوچرخه مى خواهد تا این مسافت بین در و تختخواب را طى کنى پربیراه نگفته ام. صاحبخانه خم مى شود بر رویم و سپس سر…
موقع تعطیلات مدرسه پیش دانشگاهى پسران پنسى («با حضور یک مربى براى هر ده دانش آموز»)، هولدن موریسى کالفیلد معمولاً پالتو مى پوشید با کلاه که تورفتگى وسط اش شکل حرف «V» بود. وقتى سوار اتوبوس هاى فیفث اونیو مى شد، دخترهایى که هولدن را مى شناختند اغلب فکر مى کردند او را موقع گشت…
نشریه الکترونیکی نیویورکفا دیگر جای خود را بازکرده و علاقمندان ادبیات داستانی آن را خوب می شناسند. نشریه ای که می توان بهترین داستانهای روز جهان را با فاصله زمانی اندکی به فارسی خواند. از گردانندگان نیویورکفا خواستیم هر شماره یکی از داستانهای شان را به خوانندگان مد و مه هدیه دهند.
لیدیا دیویس در سال ۱۹۴۷ در نورث امپتونِ ماساچوست دیده به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو با دنیای ادبیات آشنا بودند. لیدیا نیز از همان کودکی علاقه بسیاری به خواندن داشت و در سن ۱۲ سالگی نو شتن داستان را آغاز کرد. در مدرسه بریرلی نیویورک درس خواند. در مدرسه پوتنی ورمونت را…
اُغوز آتای (۱۹۳۴-۱۹۷۷) نویسندهی مدرنیست ترکیه از نوستالژی برای امپراتوری عثمانی متنفر بود و در عین حال، سویههای استعماری مدرنیزاسیون ترکیهی جدید را هم تشخیص میداد. او مدتی با سوسیالیستهای ترکیه همکاری داشت. از او دو رمان، چندین داستان کوتاه، یک نمایشنامه و یادداشتهای روزانهاش به جا مانده است
پیر دانای همه ی قصه های پندآموز،چوب خشکش را به زمین کوباند و گفت:اگر باور نمی کنید نگاه کنید.