Skip to content Skip to footer

ادبیات

پرواز بر فراز اسمانها؛ آنتوان دو سنت اگزوپری
اخلاق سنت اگزوپری / یادی از خالق شازده کوچولو
غرابتِ اولیسِ جویس/ س. ف. مَک‌لارِن
مالیخولیای کافکا / ویل ریس
شکستنِ طلسم بوف کور / شیما بهره‌مند
previous arrow
next arrow

پرواز بر فراز اسمانها؛ آنتوان دو سنت اگزوپری

آنتوان دو سنت اگزوپری فرزند سوم ژان دو سنت‌اگزوپری بود و در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۰۰ در شهر لیون به دنیا آمد. پدر و مادر او اهل لیون نبودند و در آن شهر نیز سکونت نداشتند، بنابراین تولد آنتوان در لیون کاملاً اتّفاقی بود.

اخلاق سنت اگزوپری / یادی از خالق شازده کوچولو

«زمین بیش از هر کتابی از ما به ما می‌آموزد زیرا در برابر ما ایستادگی می‌کند، هرگاه بشر با مانع درگیر شود، توان خود را می‌آزماید».1 رمان «زمین انسان‌ها» با این جمله اگزوپری آغاز می‌شود، آنتوان سنت اگزوپری (1900-1944) از جمله کسانی است که از زمین می‌آموزد.

غرابتِ اولیسِ جویس/ س. ف. مَک‌لارِن

جیمز جویس زمانی به دوست خود فرانک باجِن گفت: «اگر هرگونه دشواری در خواندنِ چیزهایی که می‌نویسم وجود دارد به‌خاطرِ مَصالحی است که به کار می‌گیرم. ایده‌های من همیشه ساده‌اند».

مالیخولیای کافکا / ویل ریس

کافکا دو سه ماه قبل از مرگش یکی از بهترین و غم‌انگیزترین داستان‌هایش را نوشت. در داستان «گودال»۱ جانوری تنها که به موش کور می‌ماند، زندگی‌اش را وقف ساختن خانه‌ای پیچیده در زیرزمین می‌کند تا از خودش در برابر موجودات دیگر دفاع کند.

آشویتس خصوصی صادق هدایت

سیاستِ تکریم مردگان و تنهایی محتضران در ادبیات ما شیما بهره‌مند صادق هدایت نمُرده، او هنوز در مقامِ محتضر روی دست ادبیات ما مانده است. آثار هدایت مانندِ هر اثری «بازتاب طنینِ غیرشخصی‌ترین عناصر زندگی آدمی در قالبِ فردی‌ترین و مخفی‌ترینِ آن‌هاست»1 و این طنین در زندگی صادق هدایت «مرگ» است یا به‌تعبیر درست‌تر؛ زنده‌به‌گوری.…

شکستنِ طلسم بوف کور / شیما بهره‌مند

در تاریخِ ادبیات روایی معاصر ما بی‌تردید «بوف کورِ» صادق هدایت مقامِ یکه‌ای دارد. جدا از موقعیت خاصِ تاریخی آن به‌عنوان نخستین رمان مدرن فارسی، برخی از منتقدان از «جاذبه» این اثر سخن گفته‌اند که هیچ‌یک از آثار ادبی معاصرش و تا اکنون نیز به گردِ آن نرسیده‌اند.

هیاهو، نجواها، همهمه و کمی غبار

شاید چندان برایتان معمول نباشد داستانی را شروع کنید که در نیمه‌ی داستان راوی بمیرد و همچنان ورای وقایع –و حتی واقعیت مرگ خویش- بایستد و روایت را ادامه دهد. در کومالا هیچ‌کس زنده نیست و این را زمانی خواهیم فهمید که بسیار دیر شده است

رهایی از گورستان نجواها / کوتاه درباره‌ خوان رولفو

خوان رولفو نویسنده‌ی حرفه‌ای نبود. حرفه‌ای به این معنی که کارش نوشتن باشد واز این راه گذران بکند. او به مشاغل متعدد روی آورد، از جمله کار کردن در اداره‌ی مهاجرت، بعد استخدام در کارخانه‌ی لاستیک‌سازی گودریچ و آنگاه استخدام در ادارات دیگر. روزنامه‌نگاری هم زندگی‌اش را تامین نمی‌کرد و کار دانشگاهی هم نداشت

جستجو در میان مردگان / مهدی موسوی نژاد

کتاب‌هایی هستند که همیشه «دوباره خوانده شدن» خود را به خواننده تحمیل می‌کنند. در انتظار «خوانش دوباره» و «خوانش‌های دوباره»اند، تا خواننده را در آن‌چه در خود دارند، غرق کنند

«سووشون»؛ از درونمایه تا فرم / رضا نجفی

چنین به نظر می‌آید که سووشون در زمان انتشار بیشتر به خاطر درونمایه‌اش که مطابق با گفتمان غالب فضای روشنفکری آن روز ایران بود نامور شد و ارزش‌های فر‌می ‌اثر در درجه دوم  قرار گرفت. اما امروزه با گذر از آن گفتمان رایج و دگرگونی جامعه، ارزش پیا‌می ‌اثر رنگ باخته است. با این حال،…