رفتن به محتوا رفتن به نوار کناری رفتن به فوتر

برچسب: جلال آل احمد

ابراهیم گلستان به روایت جلال آل احمد

متن زیر را جلال آل احمد نوشت، با همان نثر خاص خود که اگرچه شاید شتابزده و عصبی می‎نماید، اما در عین حال برای برخی جذاب و تاثیر گذار هم هست. حکایت آل احمد و گلستان که هردو سابقه گرایش به حزب توده را دارند، پر فراز و نشیب بوده و  البته در دوره‎ای کاملا…

ادامه مطلب

شمس آل احمد: جلال را بردند به اسالم و کشتند!

شمس آل‎احمد اگر چه برخلاف برادر نامدارش هیچگاه نه چهره‎ای پر شر و شور بود و نه نویسنده‎ای تاثر گذار، اما در سالهای اخیر دیگر  کاملا گوشه نشنی اختیار کرده بود، مثل همه نویسندگان فراموش شده‎ای که به سن پیری رسیده‎اند. و باز او این شانس را داشت که هر از گاه به‎واسطه مام برادر…

ادامه مطلب

تأملات ادبی (۲): گذری جریان‎شناسانه به ادبیات داستانی پس از انقلاب

در فضای ادبی امروز با طیف‎ها یا جریان‎های گوناگونی روبرو هستیم، جریانهایی که برخی در عین برخورداری از نقاط اشتراک فراوان، ظاهرا بیشتر علاقه دارند به اختلاف سلیقه‎های اغلب بسیار جزیی بپردازند، تا نقطه اشتراک‎های بسیاری جدی، البته کم نیست مواردی هم که این اختلاف‎ها سابقه ادبی نداشته و بیشتر شخصی و ناشی از سوء‎تفاهم‎هایی‎ست…

ادامه مطلب

تأملاتی درباره ادبیات داستانی ایران(۱): راز شهرت هدایت و آل احمد چیست؟

می گویند بهترین محک برای نشان دادن عیار آثار هنری و حاصل کار یک هنرمند، زمان است؛ این که در برابر گرد وغبار رخدادها و تغییر و تحولات ایام، چه میزان زنگار بر آن‎ها می‎نشیند. قریب به چهار دهه از مرگ جلال آل‎احمد گذشته و همچنین نیم قرن از نوشته شدن بسیاری از آثارش، سپری…

ادامه مطلب

دست‎نویس «کوه سرگردان» دانشور پیش من است، چقدر بابت آن می‎دهید؟

ماجرا از اینجا آغاز شد: سیمین دانشور در اوایل دهه هشتاد خبر از نوشتن رمانی داد که قرار بود بخش سوم از سه‎گانه «سرگردانی» او باشد، کتاب اول با «جزیره سرگردانی» در اوایل دهه هفتاد منتشر شد و چند سال بعد جلد دوم آن «ساربان سرگردان» به بازار آمد و حالا هم نوبت به جلد…

ادامه مطلب

دو کلمه حرف حساب و یک ارزیابی شتابزده / نفحات نفت و رضا امیرخانی

در روزگاري كه اينقدر شلوغ و بي در و پيكر است و وقت و عمر آدم مفت و مسلم به انحاء گوناگون از دستش مي‎پرد، آن هم  عمري كه بازگشت پذير نيست؛ وقتي «نفحات نفت» را مي‎گذارم كنار «نشت نشا»،  حيفم مي‎آيد  از وقت و انرژي نويسنده‎اي كه مي‎تواند «من‎او» بنويسد، اما به جاي آن…

ادامه مطلب